۶ قانون اساسی در سرمایهگذاری و افزایش درآمد
یکی از آموزشهایی که در مدارس سراسر جهان به نوعی نادیده گرفته شده یا خیلی کم رنگ به آن پرداخته شده است آموزش مالی و افزایش درآمد افراد است. در دنیا امروز برخورداری از هوش مالی مناسب میتواند زمینهساز آیندهای روشن برای تمام افراد جامعه باشد.
اگر میخواهید سواد مالی خود را گسترش دهید و در زمینههای سرمایهگذاری و ایجاد دارایی در بین دوستان خود یکه تاز باشید، خواندن کتابهای رابرت کیوساکی بدون شک میتواند راهگشا باشد.
متأسفانه ذهن ما همیشه دنبال بهانه است تا سد راه ما شود و نگذارد به زندگی سرشار از سعادت و خوشبختی دست یابیم. یکی از این بهانهها که در بین دوستان نزدیکم رایج است عدم مطالعه این کتابهاست فقط به این دلیل که نویسنده ایرانی نیست. اگر کتابهای رابرت کیوساکی، برایان تریسی و دیگر نوسندگان نامی را مطالعه کرده باشید حتماً متوجه شدهاید سوای مطالبی که مختص اقتصاد خودشان است که شاید ۱۰% کتاب را نیز شامل نشود، تمام مطالب دیگر به نوعی جهانی ست یعنی میتوان از نکات مطرح شده در هر فرهنگ یا اقتصادی استفاده کرد.
از قانون ” یک فرصت “همیشه استفاده کنید. بنده از این قانون در مورد کتابهای رابرت کیوساکی استفاده کردم، اجازه بدید داستان را براتون تعریف کنم. قبل از این که یکی از کتابهای ایشون را بخرم، همین بهانه که ” نویسنده ایرانی نیست بنابراین نکتههای مطرح شده در این قبیل کتابها در اقتصاد ایران نمیتواند مثمر ثمر واقع شود ” نمیگذاشت در این زمینه اقدامی انجام بدهم اما مثل همیشه به خودم یک فرصت دادم، کتاب ” پدر پولدار، پدر بیپول ” را تهیه و مطالعه کردم و بهقدری تحت تأثیر طرز فکر ایشان قرار گرفتم که باعث شد با خودم عهد ببندم تمام کتابهای این نویسنده و انسان موفق و بزرگ را موبهمو مطالعه کنم.رابرت کیوساکی در یکی از کتاب هایش گفته است برای رسیدن به آرزوها و رویاهای خود تنها به یک نقشه نیاز دارید که مانند پلی شما را به اهداف تان برساند.
شما هم امتحان کنید!
علاوه بر کتابهای این نویسنده، میتوانید از وب سایت ایشان نیز دیدن کنید و از مقالات بسیار سودمند او نیز بهره ببرید. این مقاله هم یکی از جدیدترین یادداشتهای رابرت کیوساکی است که در ادامه میتوانید از خواندن آن لذت ببرید و به سواد مالی خود نکتههای مفیدی بیفزایید:
وقتی پسر جوانی بودم، مایک بهترین دوست من، پسر پدر ثروتمندم دو بازی گلف و سرمایهگذاری را برای خود انتخاب کرد. هر دو بازیهایی بودند که تسلط در آنها بسیار سخت بود و دانستن قواعد بازی در هر دو الزامی.
پانزده سال بعد زمانی که هر دو ۲۵ ساله شدیم مایک در هر دو بازی گلف و سرمایهگذاری ماهر شد. من همچنان در یادگیری قوانین، مبتدی بودم.
به این نکته اشاره کردم تا بگویم یادگیری، اساس هر چیز مهم است. بسیاری از مردم درسهای مربوط به بازی گلف را فرا میگیرند تا اساس بازی را قبل از آغاز آن بیاموزند؛ اما متأسفانه اکثر آنها هرگز اصول ساده سرمایهگذاری را قبل از سرمایهگذاری کردن پولی که بهزحمت به دست آوردهاند، یاد نمیگیرند.
در زیر ۶ اصل سرمایهگذاری را که از پدر ثروتمندم یاد گرفتم، در اختیار شما میگذارم:
قانون اساسی اول: با نوع درآمدی که برایش کار میکنید، آشنا شوید.
اکثر مردم تنها به پولدار شدن فکر میکنند. آنها نمیدانند که انواع گوناگونی از پول وجود دارد که برای آن میتوان کارکرد. در طی سالها پدر ثروتمندم در ذهن من و مایک جا انداخت که سه نوع درآمد وجود دارد:
درآمد به دست آمده از شغل یا درآمد کار: که در کل با چک حقوقی ماهانه و … به دست میآید. به این نوع درآمد مالیات سنگینی تعلق میگیرد و بنابراین راه سختی برای ثروتمند شدن است.
درآمد حاصل از سود سرمایه: که معمولاً از اوراق بهادار به دست میآید مثل سهام، اوراق قرضه و صندوقهای مشترک.
درآمد حاصل از دارایی: در کل از املاک و مستغلات، فروش حق امتیاز و کالا به دست میآید. این درآمد کمترین مالیات را به همراه مزایای مالیاتی بسیاری به همراه دارد و آسانترین راه برای ثروتمند شدن است. پدرم میگفت اگر میخواهی ثروتمند شوی روی درآمد حاصل از دارایی متمرکز شو.
قانون اساسی دوم: درآمد معمولی را به درآمد حاصل از دارایی تبدیل کن.
بیشتر مردم زندگی خود را با درآمد معمولی شروع میکنند مثل یک کارمند. مسیر ثروتمند شدن، درک انواع درآمدها و تبدیل درآمد خود به انواع دیگری ست که تا حد امکان کارآمد باشد.
قانون اساسی سوم: سرمایهگذار یا ثروتمند است یا بدهکار.
همانطور که در قبلاً نیز گفتهام، بسیاری از مردم فکر میکنند سرمایهگذاری خطرناک است؛ اما درواقع این سرمایهگذار است که خطرناک است. سرمایهگذار یا ثروتمند است یا بدهکار.
پدرم میگفت: «سرمایهگذاران بسیاری را دیدهام که پول خود را از دست دادهاند آنهم درزمانی که دیگران آن را به دست میآوردند. در واقع یک سرمایهگذار خوب یک سرمایهگذار ریسکپذیر است؛ زیرا این جایی است که سرمایهگذاری واقعی جوش میخورد.»
قانون اساسی چهارم: آماده باشید.
اکثر افراد سعی میکنند تا زمان و اتفاقی را که رخ خواهد داد، پیشبینی کنند؛ اما یک سرمایهگذار واقعی برای هر اتفاقی خود را آماده میکند. پدرم میگفت: «اگر به تحصیلات، تجربه یا پول اضافی مجهز نباشی یک فرصت خوب را هم از دست خواهی داد.»
پدر پولدارم در ادامه گفت که مهمترین چیز آن نیست که اتفاقات را پیشبینی کنی بلکه به جای آن، روی آنچه میخواهی تمرکز کن. حواست را برای اتفاقی که در حال رخ دادن است، جمع کن و مترصد فرصتها باش. این امر از طریق تحصیل سواد مالی و ممارستهای دائمی حاصل میشود.
قانون اساسی پنجم: معاملات خوب سودآور هستند.
یکی از بزرگترین نگرانیهای من به عنوان یک سرمایهگذار این است که در صورت برخورد با یک معامله خوب چگونه سرمایه خود را افزایش دهم. پدر پولدارم به من خاطر نشان کرد که شغل من باید حفظ تمرکز روی فرصتهای پیش رویم باشد تا آمادگی لازم را کسب کنم.
او میگفت: «اگر تو مجهز و آماده باشی یعنی دارای تحصیلات و تجربه کافی باشی و یک معامله خوب بر سر راهت قرار گرفت یا پول تو را پیدا میکند یا تو آن را»
منظورش این بود که به دست آوردن پول قسمت آسان این مسئله است. بخش مشکل آن پیدا کردن یک معامله خوب است که پولساز باشد. به همین دلیل است که بیشتر افراد حاضرند تا پول خود را به یک سرمایهگذار خوب بدهند.
قانون اساسی ششم: هنگامی که سرمایهگذار موفقی شدید باید چگونگی ارزیابی خطر و سود را یاد بگیرید.
پدر پولدارم مثالی زد که در آن شخصی از اقوامت قصد راهاندازی یک همبرگر فروشی را داشت. «اگر یک خواهرزاده داشته باشی که میخواهد یک همبرگر فروشی باز کند و ۲۵۰۰۰ هزار دلار نیاز داشته باشد به نظر تو سرمایهگذاری خوبی ست و حاضری به او پول بدی؟»
پاسخ دادم: «نه برای این سود خیلی اندک، این ریسک بزرگی است.»
او گفت: «آفرین. حالا اگر من به شما بگویم این فرد به مدت ۱۵ سال برای یک فروشگاه زنجیرهای بزرگ همبرگر فروشی کار کرده و شخص مهمی در شغلش بوده و میخواهد برای خودش مستقل شود و یک فروشگاه زنجیرهای بزرگ تأسیس کند، چه فکر میکنی؟ و اگر بتوانی ۵% از شرکت را فقط با همان ۲۵۰۰۰ دلار بخری چطور؟ سودی برایت دارد؟»
در جواب گفتم: بله مسلم است چون سود زیادی با همان میزان ریسک عایدم میشود. یادگیری و تسلط بر قوانین سرمایهگذاری زمان بسیاری را در کسب دانش مالی میطلبد؛ اما این اصول به شما شروع کردن را میآموزند. این که بتوانید بهجایی برسید به خودتان بستگی دارد.
در پایان باید یادآوری کنم بنده قصد داشتم این مقاله را شخصاً ترجمه کنم اما در شماره ۴۵ مجله خلاقیت چاپ شد با ترجمه خانم لیلا طباطبایی، ذکر نام ایشان را وظیفه خود دانستم.
به خاطر بسپارید برای موفق شدن در هر زمینهای آموزش نکات پایه و اصلی امری ضروری است.