این روزها حرف و حدیث دربارهی فقدان امنیت شغلی در محل کار زیاد است، وقایعی مثل تعدیل نیرو، تغییر ساختار، ادغام و تغییر سهم مالکیت، بسیاری از کارگران و کارمندان را به وحشت میاندازد که آیا شغلی را که امروز دارند، فردا هم خواهند داشت؟ این عدم اطمینان، در بعضی جاها، باعث شده کارگران روحیهشان را از دست بدهند و دیگر تمایل نداشته باشند حداکثر تلاششان را به خرج دهند. از اینها که بگذریم، آنها با خود میگویند : «اگر قرار است به زودی از این سازمان بروم و شغلم را به کل تغییر دهم، چرا باید تمام توجه و تلاشم را صرف آن کنم؟»
درست است که آدم در مقابل سی سال کار هر روزه، یک نشان افتخار دریافت میکند و یک حقوق بازنشستگی دائمی برایش میماند، اما زمانی که در کار نهایت سعی و تلاش خود را نکنید، کسی که بیشترین رنج را متحمل میشود خود شمایید!
حال سؤال این است : چرا؟ چرا بیشترین رنج را خود شما متحمل میشوید؟
برای شروع باید بگویم احساس برتری، عادتی است که نمیتوان آن را مثل شیر آب باز و بسته کرد. حالا چه خود را متعهد کنیم که نهایت سعی خود را انجام دهیم، چه خود را شرطی کنیم که کمتر از حد تواناییهایمان تلاش کنیم، به هر حال بنده عادات خود هستیم. تغییر هر روشی که در زندگیمان به کار میگیریم، سهل و آسان نخواهد بود.
هرگز به اشتباه گمان نکنید که امروز میتوانید تواناییها و اشتیاقتان را پنهان کنید و فردا قادرید همه را به کار گیرید.
برای درک بهتر این مطلب، یکی از عادتهای روزانهتان را در نظر بگیرید – چقدر اتاق خوابتان را مرتب نگه میدارید؟ اگر از آن دسته آدمهایی هستید که پیراهن و شلوارشان را روی دسته صندلی (یا روی زمین) میاندازند و وسایل خود را پخش و پلا میکنند، چقدر برای شما سخت خواهد بود که این عادت را تغییر دهید و همهی لباسهایتان را تا کنید و مرتب و منظم در کمد یا کشوی خود قرار دهید؟ شرط میبندم که به این نتیجه خواهید رسید که پیروی از الگوی جدید و دنبال کردن آن نزدیک به غیرممکن است چرا که بعد از یکی دو روز به سراغ الگوی قبلی خود برمیگردید و دوباره جورابهایتان را در میآورید و روی صندلی میاندازید، درست مثل سابق! همین وضع در کار و حرفهتان نیز صادق است. در محیط کارتان، شما یا خود را متعهد میکنید که به نحو احسن کار خود را انجام دهید یا از این الگو پیروی میکنید که فقط کار را به انجام برسانید.
به همین دلیل است که اگر در شغل و حرفهتان به دنبال امنیت هستید، جای اشتباهی به دنبال آن میگردید چرا که هیچ امنیتی در هیچ شغلی وجود ندارد. امنیت درون خود شماست.
کلید و راه حل افزایش امنیت شغلی
این است که در هر کاری که انجام میدهید، عالی عمل کنید و آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید و به طور مداوم مهارتهایتان را گسترش دهید. به آنچه گفته شد، نگرش بسیار مثبت و توانایی همکاری با دیگران را نیز اضافه کنید … حالا شما امنیت شغلی دارید!
وقتی شما تمام تلاشتان را میکنید، مردم متوجه میشوند. البته شاید بلافاصله تشویق نشوید، ولی با این کار وجهه و اعتباری برای خود ایجاد میکنید که این اعتبار در جایی که هماکنون در آن شاغلید بسیار به شما خدمت خواهد کرد و بیتردید در هر جای دیگری که در آینده کار کنید، برایتان مؤثر و در خدمت شما خواهد بود.
نتیجهی نهایی این است : کم کاری فقط به خودتان صدمه میزند؛ بنابراین اگر میخواهید امنیت شغلی واقعی به دست آورید، از خود بپرسید :
- آیا من هر روز مشتاقانه آنچه را در توان دارم در محل کار عرضه میکنم؟
- آیا با دیگران همکاری و از سعی و تلاش ایشان حمایت میکنم؟
- آیا نگرشی مثبت دارم؟
- آیا در کاری که انجام میدهم یاد میگیرم چگونه بهتر شوم؟
- آیا مهارتهایی را که در آینده در حیطه کاریام مهم خواهند بود پرورش و گسترش میدهم؟
به این سؤالات پاسخ دهید و خود را دوباره ارزیابی کنید. در نهایت وقتی بتوانید با یک صدای بلند در پاسخ به این سؤالها «بله» بگویید، چنان امنیت شغلی خواهید داشت که هیچ کس نمیتواند آن را از شما بگیرد.
فرانک تایگر :
آینده شما به خیلی چیزها بستگی دارد، بیش از هر چیز به خودتان.