۱۰ بهانه آدمهای نامنظم
ریشه همه بینظمیها در خودفریبی و تمایل روح گمگشته و آشفتهای نهفته که در دروغهای غیرمنطقی، دنبال تسلی و آرامش میگردد. اینگونه دروغها غالباً کوچک و پیش پا افتاده و در بسیاری از اوقات باور پذیرند؛ اما به هر حال دروغ محسوب میشوند. متأسفانه دروغگو، (همان آدم نامنظم که به دروغ تداوم میبخشد) هرگز آگاهانه بر این فریب صحه نمیگذارد. بسیاری با شور و حرارت به آن چه میگویند، باور دارند؛ اما این به هر حال دروغشان را باورپذیر نمیکند. هر چه هست، توهم، مشکل را برای آن کسی که در تارهای بینظمی گیر افتاده، حادتر میکند.
در ادامه ۱۰ بهانه اصلی آدم های نامنظم را به شما معرفی می کنم :
۱-ببخشید دیر کردم
این عذر و بهانه چنان ریاکارانه شده که تقریباً به یک کلیشه تبدیل شده است. اگر فردی که دیر کرده، واقعاً متأسف بود، قبلش زنگ میزد و توضیح میداد که در ترافیک گیر کرده یا اتومبیلش خراب شده و عدهای را معطل خود نمیکرد تا وقتی از راه میرسد، دروغی ناشیانه و تکراری تحویلشان دهد.
۲-میدانم چیزها کجا هستند
این معمولاً دروغی توجیهی است. اگر دفتر یا خانهای آن قدر نامنظم است که بازدیدکننده را شوکه میکند، مسئول این به هم ریختگی همیشه توضیح خواهد داد که سیستم سازماندهیاش همین جور است و آن چه که از لحاظ جذابیت بصری کم دارد، در زمینه راحتی کار جبران میکند. او خودش میداند چیزها کجا هستند و از آن جا که فقط خودش میتواند جای همهچیز را پیدا کند، از زندگی و کار در یک خوکدانی خیلی هم احساس رضایت مینماید.
البته، این دروغ زمانی که فرد مذکور باید چیزی را از لابهلای آن همه خرت و پرت پیدا کند، رو میشود. در آن وقت، حتی خود وی نیز نمیتواند ناکارآمدی سیستم اش را انکار نماید.
۳-من در شلوغی رشد میکنم
اگر چه دروغگو تعبیر غلطی از واژهی «رشد» داشته، ولی در واقع، ذرهای حقیقت دراین نهفته است. همانطور که برای همه پیش میآید، فرد معمولاً ترشحی موقت از غدهی فوق کلیوی را (که وقتی در شرایط شلوغ و پلوغ گیر افتادهایم، فعال میشود) با رشد و موفقیت اشتباه گرفته است.
آدمهای موفق، چه در شرایط بحرانی و چه آرام، از نتیجهی تلاشهای خویش، به هدف میرسند. افراد نامنظم، شاهد ترشح مقداری مادهی آدرنالین در موقعیتهای شلوغی هستند که به وجود آوردهاند. ولی این ترشح ناگهانی نباید با رشد و موفقیت اشتباه شود. تا وقتی ثمرهی تلاشهایتان را نشان ندادهاید، نمیتوانید صادقانه به پر و بال گرفتنتان ببالید.
۴-آن قدر خلاقم که وقت منظم بودن ندارم
این هم یکی دیگر از دروغهایی است که مدام به گوشمان میخورد. فردی که این جمله را ادا میکند، امر به وی مشتبه شده که هنرمندان موجوداتی بی سر و سامان و گشنه اند که تنها وقتی میتوانند درخشش هنرمندانهشان را باز یابند که در آپارتمانی کثیف و با جعبههای خالی پیتزا، پخش و پلا این جا و آن جا زندگی کنند.
درواقع، درخشانترین و مهمترین هنرمندان تاریخ، ضمناً جزو سازمانیافتهترین آدمهای زمانهشان نیز بودهاند. لئوناردو داوینچی، یکی از متفکرترین و خلاقترین دانشمندان و یکی از پرکارترین نقاشان نابغهی دورهی خود بوده است. رامبرانت نیز وسواس زیادی در مورد تمامی جزئیات زندگی روزانه و هنرش از خود نشان میداده است. سالوادور دالی، اگر چه سهم خود را از کارها و اعمال عجیب و غریب داشته (از جمله گذاشتن خیار روی چشمان برای تقویت خلاقیتش) ولی اصرار داشته که پیرامونش دقیقاً بر اساس نیازهایش سازماندهی شود. این فهرست میتواند ادامه پیدا کند. همهی هنرمندان بزرگ، عادتهای عجیب و غریب خود را دارند؛ اما بینظمی، معمولاً در بینشان نیست.
۵-سرانجام روزی منظم میشوم
اینگونه اظهارنظرها بیش از آن که دروغ باشد، خواب و خیال است. فردی که چنین حرفی میزند واقعاً به آن اعتقادی ندارد و بیشتر شبیه رویای بردن بلیت بخت آزمایی یا بازنشسته کردن خود و رفتن و زندگی کردن در موناکو است. بدون برنامه یا جدول زمانی، این گفته میتواند یک دروغ تلقی گردد؛ چون احتمال عملی شدنش به همان اندازهی یک دروغ عمدی بعید است.
۶-اگر بیشتر کمکم میکردند، نظم بیشتری مییافتم
اینگونه گفتهها معمولاً برای سرزنش دیگر افراد خانواده یا همکارها به زبان آورده میشود چون به عقیدهی فرد دروغگو، آن چنان که باید در کارهای خانه یا اداره، کمکش نمیکنند. سازماندهی وقت و پیرامونتان، واقعاً هم به کمک و همکاری دیگران نیاز دارند، اما سازماندهی زندگی، افکار و رفتارتان، امری است کاملاً شخصی و ربطی به دیگران ندارد. همکاری دیگران به خصوص در خانه، میتواند کمک کند اما هیچ کس جلوی شما را برای سازمان یافتگی و کارآمدی بیشتر، نگرفته است دراین زمینه، شما فقط باید به خود تکیه کنید.
۷-یادم میماند
فردی که از نوشتن رویداد یا پیامی مهم سرباز میزند، به این بهانه که حتماً یادش میماند، نه تنها آدم نامنظمی است، احمق هم هست. چرا باید روی ذهن و مغز فشار آورد در حالی که تنها کاری که نیاز دارید، نوشتنش در دفتر برنامههای روزانه است؟
برخی تصور میکند که توانایی به یاد آوردن چیزها نشانههای هوش بالایشان است. چیزی را نمینویسند و حالت آدمی را به خود میگیرند که چنان حافظهای خوبی دارد که میتواند عکس بگیرد و در یک کلام، قدرت هوش و درایت بالایی دارند؛ اما آن چه واقعاً نشان میدهند، بینظمیشان است و احساس تحقیری که نسبت به اطرافیان دارند. هیچ کس همهچیز را نمیتواند به یاد آورد و علت ابداع زبان نوشتاری نیز توسط انسان، اصولاً همین بوده است.
۸-وقتش را ندارم به زندگیام نظم دهم
این نهایت تناقض است. سازماندهی، به شما وقت بیشتری میدهد تا کارهایی را انجام دهید که واقعاً میخواهید. فقدان سازمان یافتگی را به گردن وقت نداشتن انداختن، احمقانه است. اگر وقت بگذارید و منظمتر شوید، فرصت بیشتری هم خواهید داشت تا نتایجی را که میخواهید از زندگی به دست آورید.
۹-جدول زمانی پری است ولی مطمئنم از عهدهی انجامش برمیآیم
این از آن دروغهای آدمهای زیادی خوش بین است، فردی که اعتقاد دارد میتواند صرفاً با اتکا به اراده، از پس یک جدول زمانی فشرده برآید. مردی که این را میگوید، با این تصور که میتواند بیش از آنچه از توانایی آدمی عادی برآید، کار انجام هد، همیشه برنامهی زمانی روزانهاش را پر میکند و سرخورده هم میشود وقتی همهی کارهای روی فهرستش را انجام نمیدهد.
البته، همیشه هم تقصیرها میافتد به دوش یک نفر دیگر، ترافیک سنگین بود، یا کمکی را که رویش حساب میکرد، از همکارانش نگرفته است. اگر این موانع بر سر راهش نبودند، میتوانست با خط زدن آخرین کار بر روی فهرستش، آن هنرنمایی هرکولیاش را ارائه دهد.
باید برای خوشبینی بیش از اندازهاش کف زد، ولی این فرد به همان اندازه دیگر دروغهای این مقاله دچار توهم شده است.
۱۰-نمیدانم روزم چگونه گذشت
این شاید دروغی تمام عیار نباشد ولی فقط در حالتی یک آدم نمیفهمد روزش را چطور گذرانده که یا در کما سیر کرده و یا ذهن و خاطرهاش توسط موجودات فضایی پاک شده باشد. سرخوردگی چنین آدمی از آن رو است که روزش بر اساس برنامه جلو نرفته است. سازماندهی درست و مهارت در مدیریت زمان، این رفتار را اصلاح میکند، البته اگر زمان بگذرد تا تغییر در عادتهایش ایجاد نماید.