3 گام اساسی برای تعیین و رسیدن به اهداف بزرگ

احتمالاً عبارت «بزرگ بیاندیشید» را بارها شنیدهاید.
حالا اجازه دهید آن را کامل کنم، «بزرگ بیاندیشید، بزرگتر عمل کنید.»
بزرگ اندیشی عالی ست و برای ایجاد هر پیشرفت و رسیدن به هر نوع موفقیتی در زندگی ضروری ست؛ اما اگر این طرز فکر بلافاصله با اقدام فوری حمایت و پشتیبانی نشود، در ابتدا تبدیل به یک آرزو و بعد از مدتی، به منبعی دیگر برای ناامیدی در زندگی بدل خواهد شد. یک «میتوانستم، بهتر بود انجام میدادم، اما هیچ کاری نکردم» دیگر که برای بقیه عمر همراه شما خواهد بود.
گذشته از این مطالب، آیا بزرگ اندیشی ارزش مخاطرات و تلاشهایی را که باید به جان بخریم دارد؟
قطعاً، اما اگر میخواهید به نتایج بزرگی دست یابید باید بزرگ اندیشی را از کانال درست و منطقی انجام دهید. بعد از ملاقات افرادی که به اهداف بزرگی در زندگی خود دست یافته بودند، متوجه شدم که سه گام کلیدی و مهم برای آزادسازی موفقیتآمیز قدرت جادویی فکر بزرگ در زندگی وجود دارد.
۱-با عامل «تو» راحت شوید
در ابتدا، باید از جرئت کافی برای دیدن خود در شرایطی بزرگتر که توانستهاید در آن موقعیت به اهداف بزرگتر دست یابید بهرهمند باشید. اگر عامل «تو» گم یا کم رنگ شود، معادله بزرگ اندیشی کار نخواهد کرد.
زمان کافی برای درک و یافتن پاسخ این سؤال که چرا نمیتوانید خودتان را در موقعیت بهتری ببینید اختصاص دهید. این کار شاید کمی ناراحتکننده باشد و به زمان و تعهد کافی نیاز داشته باشد؛ اما اگر موفق شوید و قفل این سؤال را بشکنید، مستقیماً با برخی از عناصر شخصی رو به رو خواهید شد که در حال محدود کردن روند پیشرفت شما در زندگی هستند.
پیدا کردن این عناصر و نگاه مستقیم به آنها اولین قدم برای ناپدید کردن این عوامل محدودکننده و درک این مطلب است که شما همین الآن هم از تمام شرایط و امکانات لازم برای رسیدن به اهداف خود در زندگی بهرهمندید. اگر نقاط ضعف و قدرت خود را به طور واضح بشناسید، از قدرت لازم برای پیدا کردن راهی که به شما اجازه میدهد از طریق همین نقاط ضعف و قدرت به سرنوشت حقیقی خود دست یابید برخوردار خواهید شد. اگر آنها را نشناسید، شاهد این تراژدی غمانگیز که انسانهای دیگر از نقاط ضعف شما برای رسیدن به اهداف و خواستههای خود استفاده میکنند خواهید بود و در نهایت هم به این باور غلط خواهید رسید که با توجه به شرایطتان رسیدن به اهداف مورد نظرتان غیر ممکن است.
هرگز برای رسیدن به یک مقصد واحد دو مسیر یکسان وجود ندارد. هرگز. خودشناسی شاه کلیدی ست که شما را به هر جا که بخواهید میرساند. با این دانش، شما قادر خواهید بود که مسیر را تا جایی که ممکن است مناسب با شخصیت خود کنید. اگر فقط کورکورانه مسیر دیگران را دنبال کنید، یا در طول مسیر گم خواهید شد و یا دائماً با تلاش برای شبیه دیگران شدن مبارزه خواهید کرد. اگر خودتان یا مسیری که دیگران در حال دنبال کردن آن هستند را نشناسید، خیلی ساده متوجه نخواهید شد که باید از کجا شروع کنید و یا حتی ممکن است ایمانتان به این مطلب که رسیدن به سرنوشت دلخواهتان کاملاً محتمل و امکانپذیر است را از دست خواهید داد.
به یاد داشته باشید، همیشه راهی مختص به شما برای رسیدن به بزرگترین اهدافتان در زندگی وجود دارد. این راه همین الآن هم وجود دارد، اما تا زمانی که خودتان را به اندازه کافی نشناسید، نمیتوانید این راه و مسیر به خصوص را ببینید.
۲-بزرگتر بی اندیشید
اگر افکارتان شما را ناراحت و پریشان نمیکند، به اندازه کافی بزرگ نمیاندیشید.
افکار و اهدافتان هر چه که هست، باید این سؤال را از خودتان بپرسید: اگر این آخرین هدفی بود که قرار بود در زندگی به آن دست پیدا کنم، چیزی که با آن به یادها سپرده شوم و مردم من را با آن به خاطر آورند، آیا باید آن را بزرگتر و باارزشتر کنم؟
«دوست داشتم چه چیزی را به آن اضافه کنم؟»
«فعالیتهای من در این مورد به خصوص بهتر بود چگونه باشد؟»
باید بر عضلات افکار خود بیشتر فشار آورید.
آنها شبیه به عضلات دیگر کار میکنند. اگر به عملکرد در یک سطح متوسط و راحت عادت کنند، تمایل خواهند داشت که در همان موقعیت باقی بمانند. هر چه بیشتر به آنها فشار آورید، بزرگ اندیشی و تفکر برتر با احتمال بیشتری به حالت طبیعی شما تبدیل خواهد شد؛ اما اگر میخواهید گیر نکنید و الهام و انگیزهی خود را از دست ندهید باید پیوسته عضلات افکار خود را تحت فشار قرار دهید؛ اما نکتهی زیبا این است که اگر این فشار دائمی را حفظ کنید، سرانجام به خود ثابت خواهید کرد که هیچ محدودیتی در زندگی وجود ندارد و تمام محدودیتهای خیالی نیز تنها ساخته و پرداختهی ذهن انسان هستند.
۳-سریعاً اقدام کنید
همیشه افکارتان را با اقدام فوری حمایت و پشتیبانی کنید. در غیر این صورت، پوسیدگی و یا زنگ زدگی فکری در درون ذهن شما به طرز چشمگیری افزایش خواهد یافت. یکی از بدترین چیزهایی که میتواند در زندگی برای شما اتفاق بی افتد این است که دربارهی یک هدف بزرگ فکر کنید، خودتان را در آن شرایط زیبا و آرمانی ببینید و احساس کنید و در نهایت هیچ اقدامی برای رسیدن به آن انجام ندهید و تنها اجازه دهید که این هدف در لیست «یک روزتان» خاک بخورد.
آن یک روز هیچ وقت نخواهد آمد، یا الآن و یا هرگز.
شما همیشه در زندگی به سوی یک مسیر یا مسیر متفاوت دیگری قدم برمیدارید. اگر گامهایتان را به سوی اهدافتان هدایت نکنید، سرانجام روزی متوجه خواهید شد که نسبت به گذشته خیلی از اهداف و خواستههایتان دور شدهاید. این جمله را همیشه به یاد داشته باشید، «بهترین زمان برای کاشت یک درخت ۱۰ سال پیش بوده است، اما دومین زمان مناسب همین الآن است.»