۱۰ ویژگی مشترک افراد موفق

قفسه کتابهای ما پر از عادتهایی است که افراد موفق در زندگی روزانه خود به کار میبرند. در مورد این عادات مطالعه میکنیم و برای تمرین و تسلط بر آنها، این عادات را وارد روال عادی زندگیمان میکنیم. غالباً این روند منجر به بهبود بهرهوری و بهتر شدن زندگی ما میشود. اما این مقاله درباره این مباحث نیست. در مورد اینکه افراد موفق چه میکنند نیست، بلکه در مورد رفتارها و کارهایی است که سابقاً انجام دادهاند.
در این مقاله میخواهیم در مورد مواردی صحبت کنیم که این افراد تشنهی موفقیت و غیر قابل توقف انجام دادهاند تا به موفقیتی که هم اکنون بدست آوردهاند نایل شوند.
بهانه جویی نکردهاند.
اگر دقت کرده باشید دو صدا در درون ما وجود دارد. یکی از آنها به ما میگوید به سختی کار کنیم، بر روی وظیفه ای که در دست انجام داریم متمرکز بمانیم، به نحو احسن آن را انجام دهیم و قبل از اینکه به سراغ کار بعدی برویم، آن را به طور کامل و عاری از هر عیب و نقصی انجام دهیم.
صدایی دیگر به ما میگوید استراحت کن، در مورد برنامه های تلویزیونی فکر کن از وب سایتهایی که سرگرم کننده هستند مانند فیسبوک یا توییتر دیدن کن.
در زندگیمان ما بارها و بارها قربانی قضاوت میشویم. برای مثال زمانی را تصور کنید که ترفیعی که تنها شما مستحقش بودید به دیگری داده شد. اهمیتی ندارد که هستید یا از چه جایگاهی برخوردار ید، در برخی موارد با شما ناعادلانه برخورد خواهد شد. میتوانیم به حال خود افسوس بخوریم، یا آن را رها کرده و به حرکت خود ادامه دهیم یا حتی از این موقعیتها به عنوان فرصتی برای افزودن بر انگیزه مان استفاده کنیم.
نلسون ماندلا میتوانست از اینکه به نحوی ناعادلانه زندانی شد شکایت کند و موجبات عصبانیت خود را فراهم کند. نه تنها این کار را نکرد، بلکه از آن شرایط به عنوان فرصتی برای رشد و آموزش خود استفاده کرد و سرانجام توانست دیگران را نیز به آزادی برساند.
به عذر و بهانه های خود گوش کنید. درک کنید که چرا این بهانهها در درون شماست. سپس سعی کنید بفهمید چگونه میتوانید از آنها در جهت سعادت و کامیابی خود استفاده کنید.
تنها درباره خود آنها نیست.
اموال و داراییهای شما میتوانند یک محرک باشند؟ حتی میتوانند پاداشی برای شما باشند، اما قادر نیستند نقش محرک و برانگیزنده را در زندگیتان ایفا کنند. افراد خیلی موفق همیشه موفقیت و پیروزی را در آغوش میکشند زیرا نه تنها در زندگی خود، بلکه در زندگی دیگران نیز تغییر ایجاد کردهاند.
اگر چیزی بیش از نتیجه برایمان مهم باشد، بیشتر و طولانیتر تلاش خواهیم کرد و وقت بیشتری را به پروژههایمان اختصاص خواهیم داد.
بله اگر هدف اصلی تان به دست آوردن پول باشد میتوانید پول بدست آورید. حتی بعضی افراد از پولشان در جهت کارهای بشردوستانه و خوب استفاده میکنند که بسیار عالی است.
اما اگر تنها به پول فکر کنید پیشرفت محسوسی نخواهید داشت؛ و هدف شما این نیست، درسته؟
صبح زود و آخر شب.
افرادی که به موفقیتهای حقیقی و بزرگ در زندگیشان رسیدهاند برای آن بی وقفه تلاش کردهاند.
این مطلب ممکن است به دیگر بخشهای زندگیشان، مانند زندگی خانوادگی و اجتماعی آنها آسیب بزند. اما مأموریت و هدفشان در درجه اول اهمیت و اولویت قرار دارد. تا زمانی که آن را انجام ندهند هر چیز دیگری از نظر اهمیت در مرتبه دوم قرار خواهد گرفت.
به معنای واقعی کلمه هیچ جایگزینی برای کار سخت و تلاش فراوان وجود ندارد.
آبراهام لینکلن میگوید : ممکن است به افرادی که صبر پیشه کردهاند چیزی برسد … اما تنها موارد به جای مانده از افرادی که شتاب کرده و از دیگران پیشی گرفتهاند، به آنها خواهد رسید.
اگر واقعاً تصمیم گرفتهاید در زندگی موفق شوید باید بر دیگران پیشی گرفته و سریع اقدام کنید.
مهمترین کالا.
انرژی متاعی است بزرگ که اغلب در مورد آن صحبت نمیکنیم. بله، اگر انرژی به معنای سوخت و الکتریسیته باشد همیشه در مورد آن بحث و مباحثه است، اما من درباره انرژی درونی انسانها صحبت میکنم.
حقیقت این است که هر چه پرانرژیتر باشیم، متمرکزتر خواهیم بود و کیفیت کار ما افزایش خواهد یافت.
یکی از کلید های موفقیت ریچارد برنسون این است که او همیشه از نظر فیزیکی در عالیترین حالت ممکن به سر میبرد. بنابراین افزایش سطح انرژی بدنتان میتواند مهمترین مزیت ورزش کردن باشد؟ ممکن است این طور باشد.
نگهداری مناسب از جسمتان منجر به جریان خون بیشتر به مغز شما، افزایش هوشیاری و تمرکزتان خواهد شد. بنابراین ورزش را به بخشی از زندگی روزانه خود تبدیل کنید و شانس موفقیت خود در هر زمینه ای را افزایش دهید.
اصول.
تاریخ گواهی روشن بر این مطلب است.
وینستون چرچیل قواعد و اصولی مشخص داشت. تفاوت بین او و بقیه افراد این است که او به هر قیمتی تابع اصول شخصی خود بود. زمانی که قواعدش محبوب و باب طبع دیگران نبود متزلزل نمیشد. موردی کمیاب در حوزه سیاست.
اصول شما چیست؟ همه ما باید برای خودمان اصولی داشته باشیم، پس باید آنها را بشناسیم و بر اساس آنها زندگی کنیم.
یکی از اصول بنیادی شرکت اپل این است که با استفاده از تکنولوژی تغییری در جهان ایجاد کند و این کار را با هر محصولی که روانه بازار میکنند انجام میدهند.
اصولی را که راهنمای شما در اوقات سختی است شناسایی کنید، و زمانی که هیچ چیز بهتر نمیشود یا تغییر نمیکند، باید تابع این اصول و قواعد بمانید و هرگز آنها را تغییر ندهید.
مردد، با این حال بهرهمند ازایمانی قوی و پایدار.
همه ما لحظاتی را که در آن پر از شک و تردید بودهایم را تجربه کردهایم. حتی بهترین افراد هم این سؤال را از خود پرسیدهاند که آیا رویاهایم به حقیقت میپیوندند؟ تنها تفاوت بین افراد موفق و کسانی که هیچ گاه به هدفهایشان نرسیدهاند این است که افراد موفق به درست بودن کاری که انجام میدهند ایمانی راسخ دارند.
اگر دچار شک و تردید شوند، خیلی زود آن را از بین میبرند در حالی که افراد دیگر به این شک و تردیدها گوش میدهند، به آنها اجازه میدهند تا آرزوهایشان را نابود کنند و در نهایت نیز دست از تلاش بر میدارند.
شما قطعاً مردد خواهید شد زیرا یک انسان هستید. فقط به تردیدهایتان اجازه ندهید اهدافتان را به نابودی بکشانند. از آنها به منظور افزایش انگیزه خود در جهت اثبات خوشبینی تان استفاده کنید.
یک دلیل.
بسیاری از دست آوردهای بزرگ جهان توسط مردان و زنانی که نسبت به موفقیت خود کاملاً نامطمئن بودهاند ایجاد شده است، افرادی که چیزی برای اثبات به دیگران داشتهاند. آنها از چنان تمایلی برای پیروزی و ایجاد تغییر برخوردار بودهاند که هرگز به شکست فکر نمیکردند و هیچ جایگاهی برای عقب نشینی و دست از تلاش کشیدن در کار خود قائل نبودهاند.
آبراهام لینکلن دلایل زیادی برای عملکرد بر اساس دیدگاه خودش، نه بر اساس طرز فکر دیگران نسبت به خود داشت. زمانی که مردم او را پسرکی فقیر و بی سواد تصور میکردند، او در درون خود شخصیتی را میدید که میتواند به مقامی بالاتر برسد، حتی اگر لازم بود تمام راه را به تنهایی طی کند. او نیازی به تغییر را در جامعه خود احساس کرد. ملتی که ادعای آزادی میکرد، آزاد نبود. به این نکته پی برد که اساساً اشتباهی در این موضوع است، بنابراین تصمیم گرفت تغییری بنیادی ایجاد کند. این یک هدف شخصی نبود و درست به همین دلیل او را به یکی از بزرگترین و سرشناسترین چهره های تاریخ مبدل کرد.
درک کنید چرا. چرا باید هنگامی که همه خواب هستند شما باید به سختی کار کنید، چرا باید یک زندگی امن را برای به دست آوردن زندگی پر از ریسک و بدون امنیت رها کنید.
با پرسیدن چرا به این نکته پی خواهید برد، به این پرسش ادامه دهید تا به دلیل اصلی و احساسی تان که موجب شده است نیاز به تغییر در وضعیت خود یا دیگران را احساس کنید پی ببرید.
زمانی که دیگران دست از تلاش بر میدارند، آنها استقامت میکنند.
چطور فردی که دست از تلاش برای رسیدن به آرزوهایش برداشته است میتواند بداند چه مدت دیگر به یک فرد موفق تبدیل خواهد شد؟ نمیداند. هیچ یک از ما نمیدانیم. شاید فردا یا ده سال بعد باشد.
یکی از تفاوتهای افراد موفق و بزرگ که درباره آنها زیاد در کتابهای تاریخی مطالعه کردهایم با انسانهایی که هیچ گاه نامی از آنان در این کتب برده نشده است این است که افراد مشهور در تاریخ هیچ گاه و به هیچ وجه دست از تلاش برای رسیدن به خواستههایشان برنداشتهاند.
به عنوان مثال میتوانید به زندگی نلسون ماندلا یا استیو جابز نگاهی بیندازید. آنها یک شبه به چنین بزرگی و موفقیتی در کار خود دست نیافتهاند. آنها به این شهرت رسیدند چون دوام آوردند. زمانی که دیگران مأیوس شدند و دست از تلاش برداشتند، آنها دوام آوردند. فقط بدین دلیل آنها بهترین نیستند، این افراد در کار خود بهترینند زیرا صبر پیشه کردهاند. آخرین فردی بودند که شجاعانه در برابر مشکلات ایستادند و در نهایت به پاداشی عظیم رسیدند.
هرگز نمیدانیم دقیقاً چه زمانی به موفقیت میرسیم. شکست خود را با ترک کوشش و تلاش در جهت رسیدن به آرمانهایتان تضمین نکنید. میتوانید تغییر کنید، تکامل یابید، با شرایط خود را وفق دهید، اما هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشوید.
افراد خستگی ناپذیر پیوسته پیرامون صنعت و حرفه خود مطالعه میکنند.
تونی گوین (بازیکن بازنشسته بیسبال) و مایک تایسون (بوکسور حرفه ای) دقیقاً به اندازه دیگران در مورد رشته خود مطالعه میکردند. گوین ساعتهای متمادی به مطالعه پرتاب کننده های توپ تیم مقابل میپرداخت. الگوهای آنها را بررسی میکرد. او تنها ورزشکاری نبود که این کارها را انجام میداد، اما همیشه سعی میکرد در کارش بهترین باشد و به قله های موفقیت در بیسبال دست پیدا کند.
وقتی مردم راجع به تایسون فکر میکنند، حیوانی را در ذهن خود تصور میکنند، اما شخصیت اصلی تایسون که یک دانش آموز بود را نمیتوانند ببینند. هیچ کس به اندازه او در مورد بوکس مطالعه نکرده است. بیش از هر فرد دیگری در تاریخ ورزش فیلمهای رقبایش را بررسی کرده است. تایسون در ابتدا یک دانش آموز و در مرتبه بعد یک بوکسر است.
این ورزشکاران نامی و بزرگ با دیدن فیلمهای مسابقات رقبایشان خود را آموزش میدادند، اما ما چطور میتوانیم در حرفه و صنعتی که در آن حضور داریم به نهایت کمال و پختگی برسیم؟
به عنوان مثال اگر یک نویسنده باشید میتوانید با خواندن کتابهایی که روشهای صحیح نویسندگی را آموزش میدهند، ارتباط برقرار کردن با مخاطبان خود و یا مطالعه کتابهای نویسندگان بزرگ و اقتباس از روشها و متدهای آنها خود را به نحو احسن آموزش دهید. اگر فروشنده هستید، فروشندگی را مطالعه و بررسی کنید. اگر بازاریاب هستید، همین کار را در مورد بازاریابی انجام دهید.
اگر مانند یک هواپیمای بدون سرنشین باشید که به صورت خودکار هدایت میشود نمیتوانید به بزرگی و عظمت برسید. نشان دهید موفقیت خواسته حقیقی شماست، سپس هر قدر که میتوانید درباره حرفه خود مطالعه و تحقیق کنید. ثروتی از دانش و آگاهی برای خود بسازید. مطمئن باشید این ثروت به شما برای انجام کاری منحصر به فرد و الهام بخش کمک خواهد کرد.
ریسک کنید.
بدون ریسک پاداشی وجود نخواهد داشت. بله این جمله زیاد استفاده میشود. عبارتی کلیشه ای است. افرادی که به موفقیتهایی بزرگ دست یافتهاند ریسکهای بزرگی برای رسیدن به جایگاه کنونی شان انجام دادهاند.
میلیونها نفر در طول تاریخ وجود داشتهاند که از استعداد و هوش لازم برای رسیدن به عظمت و کسب موفقیت بهرهمند بودهاند. چیزی که از آن بی بهره بودهاند ذره ای جرئت برای ترک محدوده آرامش خود و ریسک در جهت رسیدن به رویاهایشان بوده است. آنها فاقد رفتار کاری مناسب برای پی بردن به استعدادهای خود بودهاند.
غمانگیزترین اتفاق در زندگی هدر دادن استعدادهاست.
ممکن است بزرگترین و زیباترین آرزوی شما ازدواج با دختر رویاهایتان و تشکیل خانواده با او باشد. شاید مجبور شوید ریسک کنید و برای حمایت از او و خانوادهتان شغلی را که دوست دارید رها کنید. شاید رویای شما کمک به مردم برای داشتن زندگی سالمتر و طولانیتر باشد. آرزوی شما هر چه هست، بهتر است فرصتی برای به حقیقت پیوستن بدان بدهید.
اگر واقعاً میخواهید پیروز شوید، ریسک کنید.
آرزوی قلبی خود را بیابید. سپس همه چیز را برای رسیدن به آن به خطر اندازید.