نقلقول، تکرار یا برداشت بخش کوچکی از نوشتهها یا گفتههای افراد مشهور است که گاها تأثیری به مراتب بیشتر از مطالعه کتابها و شرکت در سمینارها و دورههای آموزشی دارد. امروزه وبسایتهایی در دنیای مجازی هستند که اختصاصاً برای نشر و به اشتراکگذاری نقلقولها در زمینههای گوناگون راهاندازی شدهاند.
نقلقولها جملات الهامبخش حکیمانهای هستند که در چشم بر هم زدنی میتوانند مسیر زندگی آدمی را تغییر دهند و فرصتهای جدیدی را برای او نمایان کنند.
در ادامه با ۵ نقلقول قدرتمند از سه فرد مشهور آشنا خواهید شد که میتوانید برای افزایش بهرهوری شخصی از آنها استفاده کنید:
بروس لی: ” آنچه مفید است را جذب کنید، چیزهای بیهوده را رد کنید و آنچه مختص شما است را اضافه کنید.”
بدون شک این جمله الهامبخش از بروس لی یکی از قدرتمندترین نقلقولهای تاریخ در مورد زندگی کارآمد است. اگر میخواهید کارهای بیشتری در زندگی انجام دهید و دست آوردهای بیشتری داشته باشید، این نقلقول به شما میگوید برای رسیدن به این هدف چه کارهایی باید انجام دهید. جذب آنچه که مفید و کاربردی است به شما کمک میکند دست آوردهای بیشتری در زندگی داشته باشید، رد کردن چیزهایی که بیهوده و بیفایده هستند و همچنین افزودن ویژگیها و ابزارهایی که مختص شماست مطمئناً شما را به مراتب بالاتر و برتر موفقیت و شادکامی خواهد رساند.
بیشتر مردم هرگز کتاب نمیخوانند و اصلاً دوست ندارند در مورد روندهای جدید چیزی یاد بگیرند. آنها کارها را به شیوهی خود انجام میدهند و هرگز سبک زندگی و کاری خود را بهبود نمیدهند. اگر میخواهید موفق شوید باید شبیه بروس لی باشید، چیزهای خوب را جذب کنید و مهارتهای جدید و کاربردی را از دیگران بیاموزید. هم زمان، باید خودتان را از شر عواملی که مانع از دستیابی به اهداف میشود مثل عادتهای بد، تلف کردن وقت و تماشای بیش از حد برنامههای تلویزیونی خلاص کنید؛ و البته باید نهایت تلاش خود را انجام دهید و از درون شروع به درخشش و صعود کنید.
آنتونی رابینز میگوید: ” وقتی بر زمان تسلط یابید، متوجه خواهید شد مردم چقدر در مورد دست آوردهایی که میتوانند در طول یک سال داشته باشند اغراق میکنند و چقدر دست آوردهایی که میتوانند در طول یک دهه داشته باشند را دست کم میگیرند.”
صادقانه بگویم، بنده شخصاً خیلی به درستی این جمله اعتقاد دارم! تاکنون بارها چنین موقعیتی را تجربه کردهام و بارها درستی این نقلقول آنتونی رابینز به من اثبات شده است. بیشتر مردم برای خود اهداف بزرگی در نظر میگیرند و آرزو دارند در مدت کوتاهی که معمولاً یک سال است به تمام این اهداف دست یابند. با این حال، بعد از گذشت یک سال، هنوز هم نتایج قابل قبولی تولید نکردهاند. مشکل این است که معمولاً مردم در مورد دست آوردهایی که میتوانند در طول یک سال داشته باشند اغراق میکنند. آنها فکر میکنند با اینکه هنوز هم به عنوان یک کارمند با حقوق ماهیانه ۲ میلیون تومان در ماه مشغول به کار هستند میتوانند در طول یک سال میلیاردر شوند.
خب، نمیخواهم بگویم تولید ۱ میلیارد تومان ثروت در طول یک سال غیرممکن است، در واقع، میتوانید در کمتر از یک ماه به چنین ثروتی دست یابید. چیزی که سعی دارم بگویم این است که بیشتر مردم منابع لازم برای دستیابی به اهدافشان در چنین چهارچوب زمانی کوتاه را در اختیار ندارند؛ و اگر متوجه شده باشید، بیشتر مردم برای خود اهداف ۱ ساله، ۲ ساله یا حداکثر ۵ ساله تعیین میکنند. معمولاً مردم به ندرت برای خود اهداف ۱۰ ساله یا حتی بیشتر در نظر میگیرند. شما چطور؟
در طول یک سال فقط میتوانید به اهداف محدود و مشخصی دستیابید اما هرگز نباید میزان دست آوردهایی که میتوانید در طول ۱۰ سال داشته باشید را دست کم بگیرید. می دانم ۱۰ سال زمان زیادی است و به همین دلیل تنها عدهی معدودی از افراد جامعه چنین اهداف بلندی برای خود در نظر میگیرند. اگر میخواهید جزء این معدود افراد موفق باشید باید برای خود اهداف بلندمدت و کوتاهمدت تعیین کنید تا همیشه در مسیر صحیح حرکت کنید و نهایتاً به آن موفقیت و خوشبختی که لایقش هستید دستیابید. واقعبین باشید و بر اساس منابعی که در دسترس شماست عاقلانهترین چارچوب زمانی ممکن را انتخاب کنید.
آنتونی رابینز میگوید: ” یکی از دلایلی که فقط عده معدودی از ما به آنچه که میخواهیم دست مییابیم این است که ما هرگز تمرکز خود را هدایت نمیکنیم، ما هیچگاه قدرت خودمان را متمرکز نمیکنیم. بیشتر مردم بیش از یک مسیر را در زندگی انتخاب میکنند و هرگز تصمیم نمیگیرند در زمینهای بخصوص استاد شوند.”
کلید موفقیت این است: بر کاری که انجام میدهیم تمرکز کنیم، دائماً بیاموزیم و پیوسته روش خود را بهبود دهیم تا به نتایجی که به دنبالش هستیم دستیابیم. آیا فکر میکنید اگر برای راهاندازی یک کسب و کار دائماً بیاموزید، پیوسته رشد کنید و سخت تلاش کنید آیا نهایتاً میتوانید پیروز شوید؟ خب، هیچ تضمینی وجود ندارد، اما قطعاً با انجام این کارها شانس موفقیت خود را افزایش خواهید داد.
بنابراین، کلید موفقیت در زمینهای که در آن فعالیت میکنید این است که به اندازه کافی در آن صنعت بمانید، برای موفقیت اشتیاق سوزان داشته باشید، دائماً بیاموزید و هر روز و هر لحظه به دنبال بهبود و پیشرفت باشید. اگر در یک مسیر حرکت کنید و به اندازه کافی در این مسیر بمانید و زحمت بکشید نهایتاً به مقصد موفقیت و کامیابی خواهید رسید.
لائو تزو میگوید: ” یک سفر هزاران مایلی با اولین گام شروع میشود.”
چطور یک فیل را میخورید؟ لقمه لقمه. چطور به یک هدف بزرگ دست مییابید؟ در هر زمان فقط یک اقدام کوچک انجام میدهیم. اجازه ندهید پروژهها یا اهداف بزرگ شما را فلج کنند. تمام موفقیتهای بزرگی که امروزه در پیرامون خود نظارهگر آنها هستید فقط با یک گام عملی کوچک شروع شدهاند. رم یک شبه ساخته نشد، امپراتوری بزرگ بیل گیتس، مایکروسافت هم یک روزه موفق نشد. فکر میکنید وارن بافت در سرمایهگذاری بازار سهام فقط با یک تصمیم ثروتمند شد؟ البته که نه. وارن بافت با برداشتن گامهای عملی کوچک در یک مدت طولانی موفق شد سود قابل توجهی از سرمایهگذاری در بازار سهام به دست آورد.
اگر سخت تلاش کردهاید اما هنوز نتایجی دلخواهتان نمایان نشده است نباید عجله کنید و استرس داشته باشید. موفقیت یک شبه به دست نمیآید اما مطمئن باشید اگر به اندازه کافی تلاش کنید، صبور باشید و هر روز به سمت هدفتان حرکت کنید، بالاخره یک روز به مقصد خواهید رسید.
آنتونی رابینز میگوید: ” افراد موفق سؤالهای بهتری میپرسند و در نتیجه، جوابهای بهتری دریافت میکنند.
کل زندگی، سؤال پرسیدن و پاسخ دادن به این سؤالات است. به محض اینکه صبحها از خواب بیدار میشوید، ذهن شما با افکار مختلف درگیر میشود و این واکنش شما به این افکار است که اقدام بعدی شما را مشخص میکند. وقتی از خواب بیدار میشوید چه افکاری در ذهن شما شکل میگیرد؟ آیا از خودتان میپرسید ساعت چند است و یا اینکه به خودتان میگوید چه میشود اگر ۵ دقیقه دیگر بخوابم؟ وقتی در پایان روز کاری محل کار خود را ترک میکنید، با خودتان چه صحبتهایی میکنید، آیا میگویید چه روز بدی بود و یا دست آوردهای مثبت و ویژه آن روز را به خودتان یادآوری میکنید؟
اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که ما انسانها دائماً افکار خود را از طریق طرح پرسشهای متفاوت مدیریت میکنیم. ما دائماً و در هر لحظه از خودمان سؤال میکنیم و بر اساس ارزشها، باورها و عادتهای خود به این پرسشها پاسخ میدهیم. به عنوان مثال، وقتی برای شما اتفاق بدی میافتد میتوانید با خودتان بگویید: ” چرا من باید چنین اتفاقی را تجربه کنم؟” یا سؤال قدرتمندتری را مطرح کنید: ” از این اتفاق چه چیزی میتوانم بیاموزم و معنای پشت آن چیست؟”
اگر پرسشهای درستی مطرح کنید به جوابهای درست خواهید رسید. درست مثل زمانی که فکر میکنید انجام کاری غیرممکن است و بلافاصله ذهن خود را خاموش میکنید و هرگز به احتمال رسیدن به آن هدف فکر هم نمیکنید. از سوی دیگر، اگر بپرسید چطور میتوانم به این هدف دست یابم، ذهن شما جست و جو میکند و با ارائه پاسخهای مناسب راههای دستیابی به این هدف را در اختیار شما میگذارد.
از ذهن خود عاقلانه استفاده کنید.