۷ راه تضمینی ثروتمند شدن
امروزه در جوامع گوناگون بحث ثروتمند شدن و راههای مختلف کسب ثروت یکی از مطالب داغ روزنامهها، مجلات، وبسایتها و کتب مختلف است و البته، کشور عزیزمان ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما شاید کشش و جذابیتی که مبحث ثروت دارد باعث شود برخی افراد دانسته یا ندانسته از راههای اشتباه و گاها خطرناک برای رسیدن به پول استفاده کنند.
یکی از واژههای که انسانها از دیرباز به دنبال تصاحب آن بودهاند کلمهای ست به نام قدرت. به گواه تاریخ جنگهای زیادی در عصرهای گوناگون تنها برای کسب این واژه بین مردم یک کشور یا کشورهای گوناگون اتفاق افتاده است. مصادیق قدرت نیز در دورههای مختلف متفاوت بودهاند. به عنوان مثال، هنگامی که انسانها در غارها و یا به صورت قبیلهای زندگی میکردند توان جنگاوری و هوشمندی در وقت شکار مصداق قدرتمند بودن آدم بوده است اما این مصادیق با گذشت زمان تغییر کرده تا اینکه در عصر ما که عصر اطلاعات و دانش است ثروتمند بودن معیار قدرت یک انسان قرن بیست و یکمی ست.
بنابراین در این مقاله ۷ راهی را که رابرت کیوساکی در کتاب خود با عنوان « راهنماییهای پدر پولدار برای سرمایهگذاری » برای کسب ثروت بیان نموده را بررسی میکنیم تا بتوانید بهترین راه که همان مورد هفتم است را برای طی این مسیر و رسیدن به امنیت مالی انتخاب کنید.
پدر پولدار به من میگفت، راههای زیادی برای ثروتمند شدن وجود دارد و هر یک از آنها بهایی دارد. برخی از این راهها به شرح زیرند :
۱-با افراد ثروتمند ازدواج کنید.
میتوانید به خاطر پول کسی با او ازدواج کنید و ثروتمند شوید و همه ما میدانیم که این روش چه بهایی دارد. پدر پولدار وقتی به این موضوع اشاره میکرد چهرهاش را در هم میکشید و میگفت : « مردها و زنهایی هستند که به خاطر پول ازدواج میکنند، اما آیا میتوانی زندگی کردن با کسی که دوستش نداری را تصور کنی؟ این بهای خیلی زیادی است.»
۲-با کلاهبرداری، تقلب یا خلافکاری ثروتمند شوید.
میتوانید با کلاهبرداری، تقلب یا خلافکاری ثروتمند شوید. او میگفت : « ثروتمند شدن به طور قانونی خیلی آسان است، به همین دلیل نیازی به نقض قانون و پذیرش ریسک به زندان افتادن نیست، مگر اینکه واقعاً از وحشت این کار لذت ببرید. به نظر من، ریسک زندان رفتن بهای خیلی زیادی است. من میخواهم برای به دست آوردن آزادی خودم ثروتمند شوم، پس چرا ریسک به زندان رفتن را به جان بخرم؟ به این شکل عزت نفسم را از دست میدهم.»
او در این ارتباط با بیان تجربههای خودش تأکید میکرد: « من اگر کار غیر قانونی انجام میدادم، نمیتوانستم با خانوادهام و دوستانم روبرو شوم. به علاوه، من دروغگوی بدی هستم. حافظه ضعیفی دارم و نمیتوانم حساب دروغهایم را نگاه دارم، بنابراین بهترین کار برای من راستگویی بود، به نظر من درستکاری بهترین سیاست است.»
۳-از طریق ارث ثروتمند شوید.
میتوانید از طریق ارث ثروتمند شوید. پدر پولدار میگفت: «مایک بیشتر اوقات احساس میکند اموالش را خودش به دست نیاورده است. او نمیداند آیا میتوانست خودش به تنهایی ثروتمند شود یا نه؟ بنابراین من دارایی خیلی کمی به او دادهام.من او را هم مثل تو راهنمایی کردهام، اما این خود اوست که باید ثروت خود را به دست آورد. برای او مهم است که احساس کند خودش ثروتش را به دست آورده است، ولی فرد خوش اقبالی که پولی را به ارث میبرد، چنین احساسی ندارد».
وقتی من و مایک با هم بزرگ میشدیم، خانوادههای هر دو ما به نسبت فقیر بودند؛ اما زمانی که ما به بزرگسالی رسیدیم، پدر مایک خیلی پولدار شده بود، در حالی که پدر واقعی من هنوز فقیر بود. مایک ثروتی را از پدرش به ارث برد، مردی که او را پدر پولدار مینامم، ولی من با هیچ شروع کردم.
۴-با تبدیل شدن به یک ستاره فیلم، ستاره راک، ستاره ورزشی یا فردی برجسته ثروتمند شوید.
میتوانید با تبدیل شدن به یک ستاره فیلم، ستاره راک، ستاره ورزشی یا فردی برجسته ثروتمند شوید. پدر پولدار میگفت : «من باهوش، با استعداد، خوش سیما یا سرگرمکننده نیستم؛ بنابراین، ثروتمند شدن از طریق تبدیل شدن به فردی برجسته در مورد من واقع گرایانه نیست».
هالیوود پر از ستارگان ورشکسته است. کلوپها مملو از گروههای راکی هستند که آرزوی شکستن یک رکورد طلایی را دارند. زمینهای گلف مملو از گلف بازانی است که در آرزوی تبدیل شدن به یک گلف باز حرفهای مثل تایگر وودز هستند، اما اگر به دقت به تایگر وودز نگاه کنید، متوجه میشوید که او برای رسیدن به جایگاهی که امروز در آن قرار دارد، بهای زیادی پرداخته است. تایگر بازی گلف را در ۳ سالگی آغاز کرد و تا ۲۰ سالگی، حرفهای نبود بهایی که او پرداخت، ۱۷ سال تمرین بود.
۵-از طریق آز و طمع ثروتمند شوید.
شما میتوانید از طریق آز و طمع ثروتمند شوید، جهان پر از چنین افرادی است. گفتهی مورد علاقه آنها این است : « من خودم ثروتم را به دست آوردم و میخواهم آن را نگاه دارم». بیشتر اوقات، طمع آنها نسبت به پول و دارایی به این معناست که نسبت به سایر چیزها هم حرص دارند، به عنوان مثال، وقتی از آنها خواسته میشود به سایر مردم کمک کنند یا به دیگران چیزی بیاموزند، بیشتر اوقات بهانه میآورند که فرصت نداریم.
بهای « حرص » این است که باید برای تمام خواستههایتان، سختتر و بیشتر تلاش کنید. قانون نیوتن میگوید: « هر عملی، عکس العملی دارد » اگر شما فردی حریص باشید، مردم هم به همان شکل با شما رفتار خواهند کرد.
وقتی کسانی را میبینم که نسبت به پول بسیار سرسخت هستند، از آنها میخواهم مرتب به کلیسا یا موسسه خیریه مورد علاقه خود کمک مالی کنند. پیروی از قوانین اقتصاد و فیزیک، آن چه میخواهید را به شما میدهد. اگر لبخند میخواهید، اول لبخند بزنید، اگر مشت میخواهید، اول مشت بزنید، اگر پول میخواهید، مقداری پول بدهید، ولی باز کردن مشت یا کیف پول برای افراد حریص میتواند کار خیلی سختی باشد.
۶-با « خسیس بودن » ثروتمند شوید.
این یکی از روشهایی بود که خون پدر پولدار را به جوش میآورد. او میگفت: « مشکل خسیسهایی که ثروتمند میشوند، این است که همواره خسیس باقی میمانند. دنیا از ثروتمندان خسیس متنفر است. به همین دلیل مردم از شخصیت اسکروچ در داستان مشهور چارلز دیکنز به نام سرود کریسمس، نفرت داشتند. پدر پولدار میگفت : « افراد ثروتمندی هم چون اسکروچ ثروتمندان را بدنام کردهاند. فقیرانه زندگی کردن و فقیرانه مردن، یک تراژدی است؛ اما فقیرانه زندگی کردن و ثروتمند مردن، دیوانگی است ».
پس از اینکه آرام میشد، میگفت : « من فکر میکنم، « پول » یعنی « لذت بردن » بنابراین سخت کار میکنم، پولم سخت کار میکند و من از میوههای کارم لذت میبرم».
۷-با بهرهگیری از هوش مالی ثروتمند شوید.
راه هفتم این است که شما میتوانید با بهرهگیری از هوش مالی ثروتمند شوید. زمانی که همان قدرت سرمایهگذاری دوران دوازده سالگی که در ساحل ایستاده و به ملک رو به اقیانوس پدرم نگاه میکردم را دوباره به دست آوردم، آموختن هوشمندی مالی را آغاز کردم. بسیاری از مردم به دلیل هوش بسیار زیاد در زمینههای کارآفرینی و سرمایهگذاری، ثروتمند میشوند.بسیاری از این افراد عوامل پشت صحنه را به درستی درک میکنند و جهان تجارت و سیستمهای مالی را مدیریت، کنترل و دستکاری میکنند.
میلیونها نفر از مردم با اطمینان خاطر پس اندازهای بازنشستگی و سایر پولهای خود را در بازار سرمایهگذاری میکنند، اما در واقع خلقکنندگان بزرگ پول تصمیمگیرندگان سیستمهای بازاریابی و توزیع سرمایهگذاریهای زیربنایی هستند، نه الزاماً افراد سرمایهگذار یا بازنشسته.
همانطور که پدر پولدار سالها قبل به من آموخت، کسانی هستند که بلیتهای مسابقه را میخرند و کسانی هستند که بلیتهای مسابقه را میفروشند، فراموش نکن تو میخواهی در سمتی باشی که بلیتها را میفروشند.