وقتی صحبت از «کسب و کار خانوادگی» میشود ممکن است یک رستوران که توسط یک زن و شوهر اداره میشود یا یک خشکشویی محلی به ذهنتان خطور کند، اما برخی از بزرگترین شرکتهای جهان و شناختهشدهترین برندها مانند بی ام دبلیو و والمارت ریشههای خانوادگی دارند و به موفقیت رسیده اند.
پژوهشی که توسط مرکز کسب و کار خانوادگی در دانشگاه St. Gallen در سوئد انجام داده است 500 کسب و کار از پردرآمدترین شرکتهایی را که صاحبان آن خانوادهها هستند معرفی میکند. این گزارش تاکید میکند که شرکتهایی که صاحبان آن خانوادهها هستند، 80 تا 90 درصد شرکتها را در سراسر جهان تشکیل میدهند و مهمترین محرکهای GDP و رشد شغلی هستند.
شاخص کسب و کار خانوادگی جهانی لیستی از شرکتهایی که برندهای خانوادگی را راهاندازی کردهاند نام میبرد: والمارت، فورد و تایسون، و غولهای بزرگی مانندHutchison Whampoa و America Movil. اما شرکتهای کمتر شناختهشدهای مانند شرکت نفت و انرژی آلمانی Diersch & Schröder که تنها 350 کارمند و 2/5 میلیارد دلار درآمد دارد، نیز در این رده قرار میگیرند.
توماس زلوگر(Thomas Zellweger) استاد مدیریت بازرگانی در دانشگاه St. Gallen میگوید: «آنچه مرا جذب کرد توانایی شرکتهای خانوادگی -شرکتهایی که بهطور سنتی در قالب فروشگاههای کوچک پدر و مادر دیده میشوند- در ایجاد ارزش است».
شرکتهای موجود در Family 500 Index (يک شاخص جهانی برای کسب و کار خانوادگی است که 500 شرکت بزرگ خانوادگی را در جهان دربرمیگیرد) با 5/6 میلیارد دلار در فروشهای سالانه، برای تبدیل شدن به سومین اقتصاد بزرگ جهان( بهترین حالت آن در ایالات متحده و چین است) کافی هستند و نزدیک به 21 میلیون نفر را با حدود 42 هزار نفر در هر شرکت، استخدام میکنند. (شامل شرکتهای خصوصی با بیش از 50 درصد مالکیت خانوادگی در حق رای و شرکتهای دولتی با حداقل 32 درصد مالکیت خانوادگی در حق رای میشود).
شرکتهای خردهفروشی و عمدهفروشی سهم بزرگی از شاخص را در سطح 18 درصد تشکیل میدهند که شامل محصولات صنعتی متنوع (17 درصد) و محصولات مصرفکننده (15 درصد) است. صنعت بیشتر تمایل به مالکیت دولت دارد. بهطور قابل توجهی، تنها 6 درصد شرکتها در بخش مواد اولیه اقتصاد شرکت دارند؛ منظور از این بخش جایی است که شرکتها مستقیما با منابع طبیعی مانند استخراج سنگآهن یا حفاری برای کشف نفت کار میکنند.
مالکیت شرکتها عموما به این صورت است که 52 درصد در بخش عمومی و 48 درصد در دستان بخش خصوصی است.
اروپا با وجود 50 درصد شرکتها با شاخص کسب و کار خانوادگی، خانه اصلی این نوع کسب و کار به حساب میآید. این رقم در آمریکای شمالی حدود 24 درصد است. گرچه مناطقی مانند آسیا و آمریکای جنوبی که بهطور سنتی بیشتر تمایل به فرهنگهای خانوادهمحور دارند، بخش کوچکتری از این نوع شرکتها را شامل میشوند.
زلوگر میگوید:«اینکه چگونه این لیست در محاصره شرکتهای اروپایی و آمریکایی است، بسیار جالب توجه است».
بنابراین وقتی خانوادهها کنترل شرکت را در دست میگیرند، چه کاری را بهطور متفاوت انجام میدهند که به چنین موفقیتی دست مییابند؟
پیتر انگلیش Peter Englisch رهبر کسب و کار خانوادگی Ernst & Young که پروژه St.Gallen را در کسب و کار خانوادگی حمایت میکند، میگوید: «آنها واقعا در رهبری انتقال نسل ممتاز هستند. این حقیقتی شگفتآور است، چرا که 44 درصد شرکتها در این لیست توسط چهارمین نسل یا بالاتر اداره میشوند؛ این در تقابل با کمتر از 5 درصد شرکتهای دیگر است».
این ها خانوادههایی هستند که همیشه راهی برای پیش رفتن مییابند و برای مدت طولانی از آن پیروی میکنند. متوسط شرکتها در لیست Family 500 Index به مدت 88 سال در یک کسب و کار خواهند بود. یکی از قدیمیترین شرکتها در این زمینهTakenaka Corporation است. این شرکت پس از تاسیس در سال 1610، نجاری معابد و زیارتگاهها را برعهده داشت. Takenaka هنوز شرکت مهندسی و ساختمانی خود را تا به امروز دارد، این خانواده توانسته است بیش از چهار قرن بر تهدیدهای کسب و کار، سیاسی و خانوادگی غلبه کند.
انگلیش میگوید: «با یک کسب و کار خانوادگی، چالش اصلی این است که بتوانید جهان عقلایی را با جهان احساسی خانواده پیوند دهید».
با وجود اینکه بسیاری تصور میکنند که طرز تفکر احساسی در خانواده مانعی برای موفقیت کسب و کار است (این گونه افراد عمدتا محاسبات سرد و به شدت عقلانی را نیازمند یک کسب و کار خوب میبینند) شاخص کسب و کار خانوادگی the Global Family Business Index نشان میدهد که خانوادهها میتوانند بسیار بهتر برای دستیابی به موفقیت بلندمدت در کسب و کار مجهز شوند.
زلوگر چندین دلیل برای توضیح اینکه چرا شرکتهای خانوادگی برای نجات از دورههای دشوار مناسب هستند ارائه میدهد. اول اینکه، شرکتهای خانوادگی تنها برای سه ماهه بعدی تمرکز نمیکنند بلکه افق دید آنها به نسل بعدی است. به گفته زلوگر این دیدگاه بلندمدت با کمک به نگه داشتن همه چیز در افق چشمانداز دور، نتیجه خود را نشان داده است.
دوم اینکه این شرکتها به نظر میرسد که بهخصوص در ایجاد تعهد کارمندان مفید هستند؛ همانطور که زلوگر تصور میکند زمانی که آنها بتوانند بهترین کارمندانشان را حفظ کنند به برندهای قویتر و نوآورانهتری دست خواهند یافت. (مخصوصا آنهایی که اعضای خانواده هستند).
به گفته زلوگر «این شرکتها در کارآ بودن در نوآوری بسیار خوب هستند. ممکن است نتیجه آن را بهزودی مشاهده نکنند، اما به مرور و در نسلهای بعد نتیجه آن را خواهند دید. بسیاری از شرکتهای خانوادگی این گونه تصور میکنند که بسیار خوب، ما نمیخواهیم به حیات خود ادامه دهیم، اما اکنون آنها میتوانند ببینند که این امر واقعا دستیافتنی است».