کاری را انجام دهید که از آن متنفرید!

چند بار این جمله را شنیدهاید که میگوید : «اگر میخواهید موفق شوید باید کاری را انجام دهید که عاشقش هستید»؟
آیا واقعاً این جمله درست است؟ آیا واقعاً برای موفق شدن باید کاری را انجام دهیم که عاشقش هستیم؟ خب، اگر تماشای تلویزیون، یا انجام بازیهای کامپیوتری، خواب و بودن در کنار دوستان و لذت بردن از اوقات فراغت کارهایی باشد که به آنها علاقهمندیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا با انجام این کارها موفق خواهیم شد؟
اگر مجبور باشید روز جمعه ساعت ۷ صبح از خواب بیدار شوید، به باشگاه بروید و ورزش کنید آیا این کار را انجام خواهید داد؟ اگر از صبح زود هوا سرد و بارانی شده باشد چه کار میکنید؟ و هوای اتاق نیز گرم و دلپذیر باشد و پنهان شدن زیر پتو و دوباره خوابیدن نیز وسوسهانگیز باشد؟ آیا از خواب بیدار میشوید و به باشگاه میروید و یا ۳۰ دقیقه دیگر میخوابید و از بودن در زیر پتو و گرمای لذتبخش خانه لذت میبرید؟
مطمئنم که نکتهی اصلی این مقاله کاملاً مشخص است. اگر میخواهید موفق شوید، باید کاری را انجام دهید که از آن متنفرید. بله باید ساعت ۷ صبح از خواب بیدار شوید و از گرمای پتو و اتاقتان بگذرید و وارد هوای سرد بیرون شوید، باید بلند شوید و دندانهایتان را مسواک بزنید، صبحانهتان را بخورید تا باشگاه رانندگی کنید و با انجام تمرینات ورزشی خود عرق کنید.
بنابراین، کلید موفقیت در زندگی انجام کارهایی ست که از آنها متنفرید. به هر حال یک نکتهی مهم وجود دارد که بر روی کیفیت موفقیت و زندگی شما تأثیرگذار است و آن هم میل و اشتیاق شماست. باید به موفقیت خود ایمان داشته باشید. خودتان بهتر از من میدانید که اگر به انجام حرکات ورزشی در باشگاه میل و اشتیاق سوزان و قوی داشته باشید چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر در مورد کار و مسیر اصلی زندگی خود میل و اشتیاق فوقالعادهای داشته باشید، همیشه برای انجام آن باانگیزه خواهید بود و برای انجام مسئولیتها و تکمیل وظایفتان هر کاری که از دستتان برمیآید را انجام خواهید داد.
مسیر موفقیت هرگز ساده و بی دردسر نیست!!! اما موفقیت همیشه شیرین است…
مشکل این است که اکثر مردم هیچ علاقه و اشتیاق خاصی به موفقیت ندارند. آنها واقعاً فروش محصولات را دوست ندارند. این کار را فقط به خاطر پول انجام میدهند. این سؤال کلیدی را از خود بپرسید : «واقعاً هدف شما از کار کردن چیست؟» آیا واقعاً عاشق شغلتان هستید؟ آیا در مورد کارتان گله و شکایت میکنید و برای فرار از زیر بار مسئولیتها و وظایف گوناگون بهانه میآورید؟ اگر نگوییم همهی انسانها اما مطمئناً میتوانیم با اطمینان بگوییم که اکثر افراد جامعه هیچ علاقه و اشتیاق خاصی به شغل خود ندارند.
آنها کار میکنند چون به نتایج آن که همان درآمد و دستمزد است نیاز دارند. در نتیجه، اگر میخواهید در انجام کاری که هیچ میل و اشتیاق سوزانی نسبت به آن ندارید موفق شوید، باید یاد بگیرید که لازمهی موفقیت در چنین موقعیتهایی انجام بیعیب و نقص کارهایی ست که از آنها متنفرید.
بنابراین، راز موفقیت خیلی ساده و قابل فهم است. یا کاری که عاشقش هستید را پیدا میکنید و با انجام آن موفق میشوید و یا کاری را که از آن متنفرید را با تعهد صد در صد انجام میدهید و از این طریق به موفقیت میرسید. تفاوت بین افراد موفق و افراد متوسط کاملاً روشن و مشخص است. افراد موفق همیشه در مورد اهداف و رؤیاهای خود صحبت میکنند و برای رسیدن به آنها به شدت تلاش میکنند. از طرف دیگر، افراد متوسط و معمولی همیشه فقط در مورد اهداف و رؤیاهایشان صحبت میکنند، اما کارهایی را انجام میدهند که عاشقش هستند، مثل تماشای برنامههای تلویزیونی و انجام بازیهای کامپیوتری.
اگر میخواهید موفق شوید باید کارهایی را انجام دهید که از آنها متنفرید. آیا این کارها را انجام خواهید داد؟ آیا حاضرید کارهایی را انجام دهید که هیچ علاقهای به آنها ندارید؟ انتخاب با شماست. شما معمار سرنوشت خود هستید. این زندگی شماست و اینکه میخواهید با آن چه کار کنید کاملاً به شما بستگی دارد.
داروهای تلخ لازمهی سلامتیاند و کارهای تلخ و سخت نیز پیش نیاز موفقیت.