هر یک از روزهای تجاری، متفاوت آغاز میشوند، ولی اگر شما هم مثل خیلی از ما هستید، میخواهید روزتان را خوب شروع کنید. در این جا چند توصیه عالی برای آغاز صبح تجاری دارم که درواقع حال و هوای باقی روزتان را تعیین میکند.
۱-با یک تلفن صبحگاهی تأثیر خوبی بگذارید
لندن، پنج ساعت از نیویورک جلوتر است، بنابراین اگر میخواهید صبح زود کسی را در دفترش در لندن یا پاریس گیر بیاورید، باید ساعت چهار صبح به او زنگ بزنید. این را فقط به شرطی به شما پیشنهاد میکنم که قرار باشد مدام این کار را انجام دهید، اگر نه چنین پیشنهادی نمیکنم؛ اما به هر حال اگر میخواهید تأثیر خوبی روی کسی بگذارید، صبح زود به او زنگ بزنید. طرف مقابل به یادش خواهد ماند که صرفاً برای صحبت کردن با او، چه زحمتی به خود دادهاید.
۲-در جدول زمانبندیتان، صبحانهای کاری بگنجانید
ذهن شما معمولاً صبحها تر و تازه و آمادهتر است و از آن جا که دیگران کارهای خودشان را دارند، بنابراین طی یک صبحانهی کاری میتوانید کارهای بیشتری پیش ببرید تا برنامهریزی جلسهای حدود ده صبح یا طرفهای ظهر. ضمن آن که لغو کردن یک صبحانهی کاری در آخرین لحظه، کمتر پیش میآید. وقتی کسی در دفترش نشسته، همیشه این امکان وجود دارد که کاری ضروری پیش بیاید و نهار کاریتان حذف شود. ولی این موضوع در مورد صبحانه پیش نمیآید.
۳-نوشتنهایتان را برای صبح زود برنامهریزی کنید
قبل از به صدا درآمدن تلفن و از کنترل خارج شدن روزتان؛ در حالی که ذهن هنوز تر و تازه است، آن پیشنهادی را که قرار بود، بنویسید و یا نامههایی را که بی جواب ماندهاند، پاسخ دهید. صبح وقت خوبی است تا اجازه دهید، کلمات از وجودتان جاری شوند.
۴-خرت و پرتهای دیروز را حذف کنید
اگر مجبور شدهاید چیزهایی روی میزتان باقی بگذارید، میخواهد کاغذ باشد یا پرونده، کتاب، یادداشتهای مربوط به پروژهها یا سایر چیزها، قبل از شروع روزی جدید، آن چیزها را از سر راه بردارید. خرت و پرتهای یک روز نباید سر راه فعالیتهای روز بعد قرار گیرند. ابتدا آت و آشغالهای روز پیش را حذف کنید و سپس روزی جدید را آغاز نمایید.
۵-نگاهی به فهرست کارهای دیروزتان بیندازید
وقتی پس از خواب و استراحت خوب شبانه، امروز به فهرست کارهای دیروزتان نگاه میکنید، چشم انداز خیلی بهتری از آن خواهید داشت: آن چه به انجام رساندهاید، آن چه ناتمام گذاشتهاید، آن چه به پی گیری بیشتر نیاز دارد. چشمان تازه، چشم اندازهای تازهای در مقابل شما قرار میدهد. از نظر گذراندن کارهای دیروز، در نور روشن صبحگاهی همیشه ایدهی خوبی است.
۶-مسیر رسیدن به هدف را یک بار سریع چک کنید
در رابطه با هدفهایتان، چه طور پیش میروید؟ یک چک سریع صبحگاهی، نه تنها چشم انداز تازهای در باب این هدفها در اختیارتان میگذارد، بلکه برای باقی روز، فکر شما را نسبت به آنها فعال مینماید. برای سرعت بخشیدن به کارها، این روش خوبی است.
۷-به خبرهای روز نگاهی سریع بیندازید
شخصاً هر روز، لااقل سه روزنامه میخوانم، و هر روز صبح اخبار برایم در اولویت قرار دارند. اگر ساعت ۳۰: ۶ صبح قرار یک صبحانهی کاری داشته باشیم، ساعت ۳۰: ۴ از خواب بر میخیزم تا قبل از آماده کردن خود برای روزی که در پیش دارم، نیم ساعتی روزنامههای خود را بخوانم. این طوری با دنیای پیرامونم هماهنگی بیشتری دارم و بعید است دگرگونیها و حوادث، غافلگیرم نمایند. مهم نیست چه طور در جریان وقایع روز قرار میگیرید، به هر حال قبل از آماده کردن خویش برای روزتان، نگاهی سریع به اخبار بیندازید.
۸-یادداشت تشکر بنویسید
یادداشتهای تشکری که با قلم و کاغذ نوشته شوند، مثل ادب و نزاکت دورهی ملکه ویکتوریا، تقریباً به آئینی کهن تبدیل شدهاند. ولی قربانی روشهای تند و غالباً بی ادبانه ی آداب و رسوم امروزی نشوید. یک تلفن تشکر خوب است اما هیچ چیز به اندازهی یک نوشتهی تفکر برانگیز، به دل نمینشیند. اولین کاری که صبح میکنید، یعنی همان زمانی که اشعههای خورشید تازه گیسوان افق را شانه میزند، این باشد که با یادداشتی تشکر کنید.
۹-به عنوان یک طرفدار، نامه بنویسید
این را به یک عادت تبدیل کردهام که برای کسانی که ستایش میکنم، یادداشتهایی میفرستم که معمولاً طرفداران ستارههای سینما برایشان میفرستند. از زبان فردی که با صدها ورزشکار حرفهای دنیا، کمیتهی جایزهی نوبل، کمپانیهای بی شمار کارگزاری، رسانههای معتبر، نویسندهها، نقاشها، موسیقیدانها، و حتی واتیکان کار کرده، این شاید احمقانه به نظر برسد، ولی هنوز وقتی کار خوبی میبینم آن را باز میشناسم و هنوز طرفدار استعدادی هستم که خوب به کار گرفته شده باشد.
روزی روزگاری، برای یکی از چهرههای رادیو / تلویزیونی که با کمپانی ما ارتباطی نداشت، یادداشتی فرستادم و نوشتم که چقدر از کارش لذت میبرم. انگیزهی دیگر جز این برای فرستادن آن یادداشت نداشتم. این صرفاً نوشتهای بود از سوی یکی از طرفدارانش. بلافاصله پس از آن نامهی دلچسبی از سوی آن فرد دریافت کردم که به خاطر آن یادداشت از من تشکر میکرد. او احساس خوبی کرد. من هم احساس خوبی کردم. همه دراین زمینه بردهاند.
۱۰-از همه با لبخند استقبال کنید
سر آشپزی را میشناسم که مالک یکی از بهترین رستورانهای فلوریدا است. او به اصلی اعتقاد دارد که بر اساس آن، کارمندانش باید از هر کسی با لبخند استقبال نمایند. مهم نیست چه ساعتی از روز یا شب این مرد معتقد است که یکی از الزامات کار در آن رستوران این است که باید از همه با لبخند استقبال شود. از او پرسیدم چطور این سیاست را سر لوحهی کسبوکارش کرد. پاسخش باعث شگفتیام شد:
« موقع انقلاب گواتمالا، در آن کشور بودم و حوادث وحشتناکی را در آن جا به چشم دیدم، وقتی به آمریکا آمدم، ۵۹ سنت در جیب داشتم و کلمهای هم انگلیسی صحبت نمیکردم. حالا اما صاحب رستوران هستم. پی بردم که آدم هر روز صبح با یک گزینه از خواب بیدار میشود. میتوانید خوشحال باشید و به چیزهایی که دارید ببالید. یا میتوانید بدبخت و افسرده حال باشید.من خوشحال بودن را انتخاب کردم و اصرار دارم اطرافیانم همین احساس را به دیگران نیز منتقل نمایند. »
این حکایت، همه چیز را در چشم انداز ایده آلی قرار می دهد. لبخند زدن روش فوق العاده ای ست برای آغاز کردن یک روز.
این مقاله برگرفته از کتاب « راه و چاه موفقیت » نوشته ی مارک مک کورمک است.