اگر میخواهید موفق شوید، غیرواقع بین باشید!
هر وقت کاری انجام میدهید که بسیار مناسب انجام آن هستید، احتمال دارد اهداف بزرگی نیز در همان راستا به ذهنتان خطور کند؛ اندیشههای بزرگ با پاداشهای عالی که هم به نفع شما خواهد بود هم به نفع خیلیهای دیگر؛ اما اگر همانند اغلب مردم باشید، به احتمال قوی وقتی اهداف بزرگ به ذهنتان میرسد ندایی در سرتان طنین میاندازد که موجب میشود این اهداف را هر چه سریعتر از سر بیرون کنید چراکه آن ندای درونی شما را به عجیب و غریب بودن و البته غیرواقع بین بودن متهم میکند! با وجود چنین ترمزی، چگونه میتوانید امید داشته باشید به نتایج و اهدافی باورنکردنی دست پیدا کنید؟
ریچارد باخ میگوید: ” به شما هرگز آرزویی داده نمیشود مگر آنکه قدرت تحقق آن آرزو هم داده شده باشد. “
بیایید نگاهی عمیقتر به کلمهی ” غیرواقع بین ” بیندازیم. آیا واقعبینانه بود که جان اف کندی در سال ۱۹۶۰ اعلام کرد تا پایان آن دهه انسانی را به کرهی ماه خواهد فرستاد؟ آیا سالها پیش باور آن واقعبینانه بود که میلیونها نفر قادر خواهند بود در سال ۱۹۹۰ از طریق ایمیل با یکدیگر در ارتباط باشند؟ آیا واقعبینانه بود که باور کنیم میشود گوسفند را شبیهسازی کرد؟ چه کسی باور میکرد چنین چیزهایی رخ دهد؟
خواهید پذیرفت که در ابتدا همهی این اتفاقات غیرواقعبینانه به شمار میآمد. ولی با وجود این، همهی آنچه در ابتدا دور از حقیقت بود، عملی شد و به حقیقت پیوست! چرا؟ به این دلیل که بعضی از آدمها جرئت در سر پروراندن ” رویای بزرگ ” را داشتند و برای تبدیل رویایشان به واقعیت قدمهای لازم را هم برداشتند. لحظهای دراینباره فکر کنید. آیا اهدافی هست که شما رهایشان کردهاید… یا تردید دارید که آنها را دنبال کنید … تنها به این دلیل که گمان کردهاید ” غیرواقعبینانه ” و دستنیافتنی هستند؟
اجازه بدهید بعضی از تجربیات خودم را با شما در میان بگذارم. بیست سال پیش، زمانی که در کسوت وکیل بسیار افسرده و ناخشنود بودم (و هیچ درکی از مفاهیم رشد شخصی نداشتم)، بسی غیرواقعبینانه بود که روزی به سرتاسر کشور سفر کنم تا دربارهی نگرش و انگیزش با مردم سخن گویم. بسی غیرواقعبینانه بود که هر ساله هزاران نفر برنامههای شنیداری من را گوش دهند و مقالههای مرا که دربارهی ایجاد و سپری کردن یک زندگی شادتر و موفقتر است بخوانند. به عبارت خیلی سادهتر اگر ۲۰ سال پیش به من میگفتید که قرار است سالها بعد کاری را انجام دهم که هماکنون انجام میدهم، بعید نبود به شما بگویم دیوانه شدهاید!
تقاضا میکنم درک کنید که این چیزهایی که به شما میگویم بهانهای نیست تا از خودم تعریف و تمجید کنم، بلکه میخواهم بر این تأکید کنم مسیری که پیمودهایم چقدر ” غیرواقعبینانه ” بوده است. شما هم میتوانید در زندگیتان به اهدافی حیرتآور و ” غیرواقعبینانه ” برسید. در ادامه، مواردی را برایتان آوردهام که به شما کمک خواهد کرد رویایتان را به حقیقت تبدیل کنید.
۱-اگر قادر نبودید به رؤیایی دست یابید هرگز آن را در ذهن نمیداشتید.
جملهی ریچارد باخ را که در ابتدای مقاله آورده شده است دوباره بخوانید. جهان هستی تلاشهایش را هدر نمیدهد که به شما آرزوی رسیدن به چیزی را بدهد … مگر آنکه شما توانایی رسیدن به آن را داشته باشید. البته هیچکس نمیگوید رسیدن به هدفی آسان است! ممکن است رسیدن به هدفتان سالها به طول انجامد؛ همچنین پیش از آنکه به پیروزی برسید باید موانع و شکستهای متعددی را پشت سر بگذارید و متحمل شوید.
۲-مبنای کار، نگرش مثبت است.
شما تنها زمانی میتوانید به چیزی خارقالعاده دست پیدا کنید که نگرشی پویا و مثبت داشته باشید و به خود و تواناییهایتان باور راسخ داشته باشید.
۳-انتظار نداشته باشید دیگران رویایتان را ببینند و درک کنند.
ممکن است قادر باشید نتیجهی مورد نظرتان را با جزئیاتی شفاف مجسم کنید. توجه داشته باشید که این رویای شخصی شماست، بنابراین وقتی متوجه میشوید دیگران (حتی کسانی که رابطهای نزدیک با شما دارند) نمیتوانند رؤیایی را که دارید درک کنند، ناراحت و ناامید نشوید. آنچه اهمیت دارد این است که خود شما بتوانید آن را ببینید … و آن را احساس کنید. بیتعارف خود را از افراد منفی دور نگه دارید. این گونه افراد کسانی هستند که به شما خواهند گفت شما ابله هستید و شکست خواهید خورد. شما به تأیید این گونه افراد نیازی ندارید.
۴-اشتیاق، سرنوشتساز است.
اهداف جسورانه را کسانی تحقق میبخشند که برای رسیدن به اهدافشان ” اشتیاق سوزان ” دارند. حالا، آیا برای اهدافتان هیجانزده هستید؟ آیا زمانی که با دیگران دربارهی هدفتان صحبت میکنید، آنها میتوانند شور و شوقتان را ببینند و حس کنند؟ اگر برای رسیدن به هدفتان چندان پرحرارت و پرشور نیستید، یا تنها به امید پول پارو کردن است که به دنبال آن هستید به احتمال قریب به یقین به موفقیت نخواهید رسید و آن را رها خواهید کرد. همچنین اگر میکوشید به هدفی برسید که کس دیگری برایتان در نظر گرفته ولی دلتان با آن کار نیست، با یاس و دلزدگی رو به رو خواهید شد.
۵-تعهد، کار را به سرانجام میرساند.
بیگمان خیلیها در ابتدای کار مشتاق و هیجانزده هستند، اما زمانی که موانعی در سر راهشان پدیدار میشود به سرعت علاقهی خود را از دست میدهند. مطمئن باشید مسیر هر هدف ” غیرواقعبینانه “، بازی و تفریح نخواهد بود. در راه رسیدن به هدفتان با لحظاتی سخت و دشوار رو به رو خواهید شد. کسانی که متعهدند، کسانی هستند که میدانند کاری سخت و دشوار پیش رو دارند. برای آنها مهم نیست که سختی و مشکلات چه اندازه است یا رسیدن به هدفشان تا کی به طول میانجامد. آنها برای واقعیت بخشیدن به رویایشان جدول زمانبندی دارند اما بیگمان رها کردن کار گزینهی آنها نخواهد بود. این را بدانید که آنچه ” غیرممکن ” را ممکن میسازد، قالب ذهنیتان است.
۶-پیشرفت روزانهتان بسیار عادی به نظر خواهد آمد.
وقتی به اغلب اهداف ” غیرواقعبینانهای ” که به واقعیت تبدیل شدهاند نگاهی بیندازید متوجه خواهید شد که بر اثر بسیج نیروها و تلاشهای افزوده به دست آمدهاند. اگر ما به کار و تلاشی که در روز انجام میدهیم نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که هیچ کدام از کارهایی که در روز انجام میدهیم، بزرگ و خارقالعاده به نظر نمیآید؛ اما با انجام همین کارهای هر روزه که خارقالعاده به نظر نمیآید، شتاب و حرکتی به وجود میآید که شخص را به مقصد مورد نظر رهنمون میشود. به یاد داشته باشید که نمیتوانید تنها با یک جهش بزرگ از کوهی بالا بروید.
۷-هیچ تضمینی وجود ندارد.
آیا احتمال این وجود دارد که شما به هدفی مبارزهطلبانه بپردازید … ولی به آن نرسید؟ صد در صد؛ اما زمانی که شما اهدافی بلندپروازانه برای خود در نظر میگیرید و همهی وجودتان را وقف آن میکنید، برنده هستید و میتوانید صرف نظر از نتیجهی پایانی، سرتان را بالا نگه دارید و خود را پیروز ببینید.
حالا، آیا باور میکنید که میتوانید درآمدتان را دو یا سه برابر کنید یا طرحی را به شرکتتان پیشنهاد دهید که هزاران یا حتی میلیونها دلار سود در بر داشته باشد؟ یا آیا چیزی وجود دارد که بخواهید به آن دست یابید اما در این فکر هستید که از شما، به عنوان فرد، چه کاری ساخته است که تفاوت ایجاد کنید؟ رویای بزرگتان هر چه که باشد، نگران این نباشید که ” غیرواقعبینانه ” است. هر روز مردم به اهداف ” غیرواقعبینانه ” دست مییابند. همانطور که توماس ادیسون گفته است: ” اگر همگی ما هر کاری را که توان انجامش را داریم انجام میدادیم، خود را به راستی شگفتزده میکردیم.”