پیشرفت فردی

۶ نکته‌ی کلیدی در تعیین هدف

اهمیت هدف گذاری در دنیای امروز

هدف

در دنیای امروزی اهمیت هدف گذاری دیگر بر هیچ‌کس پوشیده نیست. تعیین اهداف یکی از اجزای اصلی موفقیت بلندمدت در زندگی است. چرا هدف گذاری این قدر مهم است؟ چون اگر مقصد ما نامعلوم و مبهم باشد تمام عمر در مسیری تاریک و بی‌هدف حرکت خواهیم کرد که نتیجه‌ای جز پشیمانی و افسوس نخواهد داشت. مطالعاتی که اخیراً انجام شده است اثبات کرده‌اند ارتباط مستقیمی بین تعیین اهداف و عملکرد مناسب در محیط کسب و کار وجود دارد. اهداف، تمرکز شما را افزایش می‌دهند و موجب می‌شوند وقت و منابع خود را به نحو مؤثرتری در زمینه‌های مورد نظر خود سرمایه‌گذاری کنید. اگر از ابتدای راه اهداف خود را مشخص کنید انگیزه شما افزایش پیدا خواهد کرد و احتمال شکست یا تسلیم شدنتان خیلی کم خواهد شد.

اگر کارمندان با اهداف خود آشنا باشند بهتر می‌توانند انتظارات رئیس یا کارفرمای خود را برآورده کنند. علاوه بر این، هدف گذاری امید به موفقیت و پیشرفت را در افراد و سازمان‌ها افزایش می‌دهد که همین موضوع موجب افزایش بهره‌وری و اعتماد به نفس آن‌ها می‌شود. نباید هدف گذاری را فقط به یک یا دو حوزه‌ی زندگی محدود کنیم بلکه باید به تمام بخش‌های حیاتی نظیر کسب و کار، وضعیت مالی، وضعیت جسمانی، مسائل ذهنی و روانی، خانواده، مسائل معنوی، سبک زندگی و روابط توجه کنیم؛ اما تعیین اهداف به سادگی نوشتن چند جمله روی کاغذ نیست. پس چگونه باید هدف گذاری کنیم؟ برای تعیین و دست یابی به اهداف شخصی کوتاه و بلندمدت باید به پرسش‌نامه‌ی تعیین اهداف که شامل ۶ نکته‌ی کلیدی ست توجه کنید. همیشه به خاطر داشته باشید اصلاحات جزئی و به ظاهر بی‌اهمیت، آرزوها و خواسته‌هایتان را به نتایج و پیامدها تبدیل می‌کنند.

۶ نکته‌ی کلیدی پرسش‌نامه‌ تعیین اهداف عبارت‌اند از:

۱-فقط به اهدافتان فکر نکنید، آن‌ها را روی کاغذ بنویسید…

کم‌رنگ‌ترین جوهرها از قوی‌ترین حافظه‌ها ماندگارتر هستند. تا وقتی اهدافتان را روی کاغذ ننویسید، آن‌ها اغلب جلوی بی‌نظمی‌ها و هیجانات ناشی از مشکلات، چالش‌ها و تصمیم‌های جدید، گم می‌شوند. این مزاحمت‌های خارجی را رفع کنید.

ناپلئون هیل می‌گوید: ” اهدافتان را روی کاغذ بنویسید… وقتی این کار را انجام دهید، قطعاً به آرزوهای نامرئی‌تان، شکلی ملموس و محسوس خواهید داد.”

۲-واقعیت را معلق کنید…

وانمود کنید که این فقط یک بازی است و برای مدتی در دنیای خیالی بازی کنید. اجازه دهید غول خفته‌ی درونتان بیرون بیاید و بازی کند. اگر همه‌ی انواع مهارت، منابع یا توانایی‌های موجود در جهان را در اختیار داشته باشید، چه کاری می‌کردید؟ چه چیزی را تعیین می‌کردید که انجامش دهید؟ افکارتان را فیلتر، اصلاح و قضاوت نکنید.

آلبرت انیشتین می‌گوید: ” همان تفکراتی که شما را به جایگاه فعلی‌تان رسانده‌اند، شما را از رسیدن به جایی که می‌خواهید بروید، بازمی‌دارند.”

یادتان باشد که درباره‌ی توانایی‌ها یا شایستگی‌هایتان برای داشتن یا دست یافتن به هر آنچه ذهنتان تصور می‌کند، پیش‌داوری نکنید. اجازه دهید تا افکارتان به جریان درآیند.

درک کنید شما در ابتدا خودتان را به هر چیزی که می‌نویسید، متعهد نمی‌کنید. شما به روش توفان فکری عمل می‌کنید و اجازه می‌دهید تا تخیلتان به هر جایی برود. برای جدا کردن افکار بلند پروازانه یا نامعقول وقت هست. برای شروع، تنها با رهاسازی بی‌پروا فکر کنید. اگر فرشته‌ی آرزوها ناگهان ظاهر شود و بتواند ده مورد از خواسته‌ها و آرزوهای شما را در هر یک از بخش‌های زندگی برآورده کند، چه چیزهایی را می‌نویسید؟ با این ذهنیت خواسته‌هایتان را بنویسید.

۳- بزرگ فکر کنید…

به خودتان اجازه دهید که رؤیاهای بزرگی را در سر بپرورانید و ریسک‌های بزرگی انجام دهید. اگر می‌دانستید که موفقیتتان حتمی است، دنبال انجام چه کاری می‌رفتید؟ اگر می‌توانستید برای نقش شخصیت خودتان در زندگی نمایشنامه بنویسید که می‌توانست هر چیزی باشد، چه نقشی را برای خودتان می‌نوشتید؟ آرزوهای محرمانه‌ی شما چیست؟ چه چیزی است که همیشه می‌خواستید انجامش دهید، یا آن را داشته باشید، یا آن‌گونه باشید یا آن را تجربه کنید، اما خیلی از آن می‌ترسیدید؟

بزرگ‌ترین و شجاعانه‌ترین هدف شما چیست؟ چه چیزی است که حتی تصور و فکر به آن، مو را به تنتان سیخ می‌کند؟

اگر انتظاراتتان کوچک باشد، در نتیجه‌ی آن، نتایجتان هم کوچک خواهد بود.

میکل آنژ می‌گوید: ” برای خیلی‌ها خطر بزرگ‌تر این نیست که هدفشان بیش از حد بالاست و به آن نمی‌رسند، بلکه این است که اهدافشان بیش از حد کوچک است و به آن‌ها دست می‌یابند.”

جان ای شید می‌گوید: ” یک کشتی، در اسکله در امنیت قرار دارد، ولی کشتی‌ها به این دلیل ساخته نشده‌اند.”

جیم ران می‌گوید: ” اهدافتان را بیش از حد پایین تعیین نکنید، اگر بزرگ‌تر نخواهید، بزرگ نخواهید شد.”

گوته می‌گوید: ” رؤیاهای کوچک نداشته باش، چون آن‌ها قدرتی برای به حرکت درآوردن قلب انسان‌ها ندارند.”

۴- هدف را مثبت بیان کنید…

تصمیم بگیرید که می‌خواهید به سوی چه چیزی بروید، نه این که می‌خواهید از چه چیزی فرار کنید.

مثال‌ها:

” من در مدت …… روز به وزن ایده آل خودم یعنی …… کیلوگرم می‌رسم.” جای این که بگویید ” می‌خواهم ده کیلوگرم از وزن ام را کم کنم.”

یا ” من در مدت …… روز به ارزش خالص …… می‌رسم.” جای این که بگویید ” می‌خواهم از شر بدهی‌هایم خلاص شوم.”

یا ” من یک رابطه‌ی عاشقانه، محترمانه و صمیمانه با همسرم دارم ” جای این که بگویید ” می‌خواهم زندگی زناشویی‌ام را بهبود بخشم.”

۵-جمله‌هایتان را به صورت ” من …… هستم ” بیان کنید…

جای این که بگویید ” من می‌خواهم …… باشم “، بگویید ” من …… هستم “. حالت اول فقط خواسته‌ها را تقویت می‌کند، نه داشته‌ها را.

اگر هدفی را این‌گونه بنویسید که ” می‌خواهم یک میلیونر باشم “، نیروی خلاقتان فقط دقیقاً مقدار بیشتری از آن نتیجه (خواهان میلیونر بودن) را به وجود می‌آورد. اگر بگویید ” من تا ۳۱ تیرماه ۱۳۹۸ یک میلیونر هستم ” نیروی خلاقتان روی ایجاد چیزی که اعلام کرده‌اید تا درست و واقعی باشد، متمرکز می‌شود.

۶-مطمئن شوید که آن‌ها اهدافتان هستند…

خیلی‌ها جای آنچه که واقعاً برای خودشان می‌خواهند، اهدافی را تعیین می‌کنند که فکر می‌کنند ” باید ” داشته باشند. اجازه ندهید که ایده آل‌ها یا انتظارات اعضای خانواده، همکاران یا جامعه بر خواسته‌های شما تحمیل شود. در واقع، اگر اهداف مکتوب شما برخاسته از قلب و خواسته‌های درونی‌تان نباشند، روحیه‌ی خلاق شما به هیچ وجه برای به وجود آوردن آن‌ها وارد عمل نمی‌شود، این کار تنها باعث نا امید کردن شما و ارائه‌ی این خیال باطل است که فردی شکست خورده و ناتوان هستید، در حالی که شما در حقیقت با موفقیت از چیزی اجتناب کرده‌اید که روحیه‌ی درونی‌تان واقعاً به هیچ وجه آن را نمی‌خواست.

Related Articles

Back to top button