شکستهای شما تجارب آموزندهای هستند که به سازگاری و تعدیلی که باید ایجاد کنید، اشاره میکنند. هرگز سعی نکنید از شکست رو برگردانید، چون اگر این کار را کنید، ضمانت میکنم که در عمل هیچ خطری نمیکنید به موفقیت نمی رسید و چیزهای کمی به دست خواهید آورد. همانطور که بورلی سیلز گفته است: ” اگر شما شکست بخورید ممکن است مأیوس شوید، ولی اگر تلاش نکنید نابود میشوید.“
نه، شما هر معاملهای را به نتیجه نخواهید رساند. در هر نوع سرمایهگذاری پول به دست نخواهید آورد. زندگی مجموعهای از بردها و باخت ها است، حتی برای موفقترین افراد. برندگان در زندگی میدانند که آدم قبل از اینکه بتواند راه برود، ابتدا سینهخیز میرفت و قبل از اینکه بتواند بدود، ابتدا راه میرفته است.
هر هدف جدیدی مجموعهای از شکستها را به همراه دارد. این به شما بستگی دارد که این ناکامیها را به عنوان موانع و مشکلاتی موقت برای پیروز شدن قلمداد کنید یا به عنوان موانعی حل نشدنی.
اگر این را وظیفهی خود بدانید که از هر شکستی بیاموزید و بر نتیجهای که آرزوی دست یافتنش را دارید متمرکز بمانید، سرانجام شکست شما را به سوی موفقیت هدایت خواهد کرد!
اگر شما نتیجهای را که میخواهید نمیگیرید یا از شکستها دلسرد شدهاید، سؤالات کلیدی که برای تبدیل شکست به موفقیت است را از خود بپرسید و با دقت و تمرکز کامل به هر کدام پاسخ دهید.
۵ سؤال کلیدی برای تبدیل شکست به موفقیت
۱-آیا من یک جدول زمانی غیر واقع بینانه دارم؟
شاید شما توقع دارید با یک پرش به بالای نردبان بروید و به سرعت در مقیاسی وسیع به موفقیت برسید. ولی این را بدانید که موفقیت اغلب با قدم به قدم بالا رفتن به دست میآید و شما همیشه نمیدانید چقدر طول خواهد کشید تا به پلهی بعدی برسید؛
بنابراین صبور باشید و از مقایسهی پیشرفت خودتان با شخصی دیگر امتناع کنید!
شما سریعتر از برخیها و آهستهتر از عدهای دیگر پیشرفت خواهید کرد. همچنان نگرشی عالی داشته باشید … اقدام کنید … خودتان را وفق دهید … و نتایج نیز خواهند آمد.
۲-آیا من به راستی متعهدم؟
آیا شما برای رسیدن به موفقیت و هدفتان اشتیاق فراوان دارید؟ این امری ضروری است که برای انجام هر کاری که لازم است مشتاق باشید و هر فکر حاکی از ناامیدی و تسلیم را قبل از دستیابی به هدفتان، از ذهن بیرون کنید. البته، وقتی عاشق کاری که انجام میدهید باشید، متعهد شدن بسیار آسانتر است؛
بنابراین، به دنبال هدفهایی باشید که نسبت به آنها پر از شور و حرارت هستید و هیچ فکری حاکی از تسلیم را در ذهن نگه ندارید.
۳-آیا من تأثیرات دلسردکنندهی بسیاری دارم؟
نتایج ناموفق میتوانند ناامیدکننده نیز باشند. به همین دلیل ما نیاز داریم افرادی در اطرافمان باشند که باورمان کنند و حامی ما باشند. اگر شما با افرادی منفی گرا رفت و آمد کنید که بسیار انتقاد کننده هستند و خود نیز کارهای ناچیزی در زندگیشان انجام میدهند، انرژی و اشتیاق شما نیز تحلیل خواهد رفت؛
بنابراین شبکهای از اشخاصی را گسترش دهید که شما را تشویق کنند و در مسیر موفقیت، راهنمایتان باشند.
۴-آیا من آمادهرسیدن به موفقیت هستم؟
موفقیت در هر زمینهای به آمادگی نیاز دارد. آیا شما در حال برداشتن قدمهایی برای یادگیری هر آنچه در ارتباط با دستیابی به هدفتان است، هستید؟ این به معنی خواندن کتاب، گذراندن دورههای آموزشی و شبکهسازی با افراد بسیار موفق در زمینهی کاریتان است. همچنین میتواند به معنی پیدا کردن معلم یا مربی باشد تا با شما کار کند. اشخاص موفق همیشه در حال گسترش مهارتهایشان هستند.
آنهایی که نتایجی ناموفق به دست میآورند، اغلب کارهای مشابهی را بارها و بارها انجام میدهند بدون اینکه تعدیل لازم را ایجاد کنند؛ بنابراین ” معلم پذیر ” باشید. این واقعیت را بپذیرید که شما تا حالا این مطالب را نمیدانستید و منابعی را پیدا کنید که شما را در مسیر نگه دارند و به سمت جلو حرکت دهند.
۵-آیا من به راستی مایلم شکست بخورم؟
باید قبول کنیم که شکست، گریزناپذیر است. شما قبل از دستیابی به موفقیت، با شکست مواجه خواهید شد. ما در عمق وجودمان میدانیم که مهمترین درسهایمان از شکست حاصل میشود. شکست برای پیشرفت لازم است. به شکست از رو به رو نگاه کنید و آن را به عنوان بخشی طبیعی از فرآیند موفقیت ببینید. سپس شکست قدرتش را در مقابل شما از دست خواهد داد.
حقیقت این است زمانی که شما از شکست نهراسید، در مسیر موفقیت هستید. به شکست به عنوان عنصری اجتنابناپذیر و حیاتی در تلاش جهت دستیابی به اهدافتان خوشامد بگویید.
توماس واتسون میگوید : ” آیا مایل هستید من فرمولی برای موفقیت به شما ارائه دهم؟ خیلی ساده است. میزان شکست خود را دو برابر کنید.“